سرنوشت احواز در انتظار آذربایجان؛ تراژدی مرگ یک دریاچه و بر جای گذاشتن میراثی از جنس نمک!

آذوح: ریزگردهایی که علاوه بر آذربایجان دامن گیر کشورهای همسایه و حتی بسیاری از شهرهای مرکزی ایران همچون تهران گشته و اینبار بحرانی در سطح بسیار وسیع ایران عزیزمان را فرا گرفته و مشکلات فراوانی را به بار خواهد آورد. مشکلاتی که دیگر به سادگی قابل حل نخواهند بود و سالیان طولانی قشر عظیمی از ملت ایران را مجبور به تنفس نمک به جای اکسیژن و هوای پاک خواهد کرد و چه آینده تلخ و سیاهی...!
به گزارش دورنانیوز، پدیده هجوم ریزگردها به شهرهای غربی ایران سالیان سال است که میلیون ها ایرانی ساکن در همسایگی کشور عراق را با مشکلات و دغدغه های فراوانی روبه رو ساخته و در برهه هایی حتی زندگی عادی مردم را نیز تحت الشعاع خود قرار داده و عواقب زیان باری را بر آنها تحمیل نموده است.
در میان استان های غربی ایران خوزستان را میتوان در صدر جدول استان های دارای بیشترین روزهای آلوده قرار داد، چرا که مردم این خطه بیش از آن که چشمان خود را به سوی آسمان دوخته و رنگ آبی آن را ببینند، با ذرات خاکستری رنگی روبه رو میشوند که کیلومتر ها آنطرف تر و از بیابان های داخلی و خارجی و به سبب وزش بادهای شدید بر هوا برخاسته و هم اکنون به جای اکسیژن وارد دستگاه تنفسی شان میشوند.
ذراتی که این روزها از آن ها با عنوان «ریزگرد» یاد میشود و مردم خوزستان دیگر بدان عادت کرده و تقریبا همه روزه از این واژه نامبارک به کرات استفاده میکنند.
ریزگرد چیست و چه عواملی باعث پدید آمدن چنین فرآیند زیان باری میشوند؟
ریزگرد (به انگلیسی: Haze) پدیده‌ای اتمسفریک است و مجموعه‌ای است از گرد و غبار، دود و دیگر ذره‌های خشک معلق در هوا که باعث کدر شدن آسمان می‌شوند. خاستگاه ریزگرد آلاینده‌های صنعتی، آمد وشد خودروها، آتش‌سوزی جنگل‌ها، گسترش بیابان‌ها، شخم زدن زمین در آب ‌وهوای خشک و … است. ریزگرد اغلب زمانی رخ می‌دهد که ذرات گردوغبارودود در هوای خشک افزایش یابد.
کمال‌الدین جزایری  کارشناس اقتصاد کشاورزی در رابطه با نحوه شکل گیری ریزگرد ها میگوید: مراحل شکل‌گیری ریزگردها و به حرکت درآمدن آن‌ها طی سه مرحله اتفاق می‌افتد که جداسازی ذره از بستر یا بادبردگی، انتقال و جابجایی ذرات خاک و رسوب‌گذاری از جمله این مراحل هستند.
مرحله اول مرحله جداسازی ذره از بستر یا بادبردگی است که در این مرحله حرکت باد به موازات سطح زمین انجام می‌شود به طوری‌که بخش مماس به سطح زمین آن نیرویی را به ذرات وارد می‌کند و در صورت بیشتر بودن این نیرو از وزن ذره، ذرات از خاک جدا و در معرض حرکت قرار می‌گیرند.
در زمان غیبت رطوبت خاک، هرچه سطح زمین صاف‌تر و بدون پوشش و بدون مانع باشد، جدایی ذره از خاک بهتر انجام می‌شود. استفاده زیاد از ماشین‌ها، ریزشدن ذرات سطحی در اثر شخم و دیسک‌های متوالی و سایر عملیات‌ها به سهولت جداشدن ذره از بستر خود کمک می‌کند.
در مرحله انتقال و جابجایی ذرات خاک با وزش باد حرکت ذرات به سه صورت مختلف انجام می‌گیرد. حرکت لغزشی یا خزشی ذره برای ذراتی با قطر ۰٫۵ میلی‌متر تا یک میلی‌متر اتفاق می‌افتد و این ذرات بر روی هم می‌لغزند و فاصله زیادی را طی نخواهند کرد. مالج‌پاشی، حفر جوی‌های عمود بر مسیر باد و استفاده از موانع و بادشکن‌ها می‌تواند در کاهش سرعت این دسته از ذرات موثر باشد.
این ذرات باعث بیماری‌های تنفسی و کاهش تولید در بخش دامپروری و طیور نیز می‌شود. طوفان و ریزگردها معمولا از یک مساحت کوچک دارای شرایط بحرانی از نظر فرسایش، شروع و به سرعت به مناطق دیگر گسترش می یابد که کنترل این بخش پس از وقوع، مشکل است و به‌راحتی میسر نیست.
بسیاری از کارشناسان انتقال آب از رودهای استان خوزستان به سایر مناطق ایران و خشک شدن تالاب ها و هورهای این خطه را یکی از علل اصلی بیابان زایی و تشکیل ریزگردها دانسته و تنها راه از بین بردن این معضل را توقف روند خروج آب از خوزستان و احیای تالاب های آن میدانند.
مرگ دریاچه مظلوم اورمیه و شکل گیری خوزستانی دیگر در آذربایجان
اما اینجا و در شمالغرب ایران و چند صد کیلومتر بالاتر از خوزستان غرق شده در انبوهی از خاک بی افسار، آذربایجانی است که خود را در وضعیت فعلی خوزستان در آینده ای نه چندان دور تجسم کرده و عواقبی بس جدی تر و زیان بار تر از ریزگردهای خاکی جنوب غرب کشور را در انتظار خود میبیند.
آذربایجانی که زمانی جزئی ا ز مناطق خوش آب و هوا، سرسبز، حاصلخیز و آباد ایران بود، مدتی است که به سبب مرگ تدریجی نگین فیروزه ای خود یعنی دریاچه اورمیه، ضربان قلبش به شدت رو به ضعف نهاده و شش هایش به سختی اکسیژنی برای تنفس پیدا میکنند.
آب و هوای مطبوع و دل انگیز آذربایجان که با آسمان صاف و پر ستاره و نسیم های خنک وصف میشد و تابستانهای این دیار بی نیاز به کولر و حتی پنکه معروفیت داشت، امروز به واسطه بحران دریاچه اورمیه چنان گرمای طاقت فرسای را بر آذربایجان حاکم شده که انواع کولرها هم جوابگوی نیست.
وجود بادهای گرم که به نوعی مختص استان هایی چون بوشهر، خوزستان، هرمزگان و بلوچستان است امروز دیگر در آب و هوای آذربایجان قابل کتمان نیست، و یا سرمای غیر قابل وصف در زمستان و مخصوصا اواخر اسفند که در پروسه میوه دهی درختان نقش اساسی دارد به حقیقتی تلخ در چرخه کشاورزی آذربایجان تبدیل شده است.
به اعتقاد کارشناسان خشک و نابود گشتن دریاچه اورمیه، عواقب زیان بار و غیر قابل جبرانی را به بار خواهد آورد که از آن جمله میتوان به شیوع بیماری های پوستی و تنفسی، نابودی کشاورزی و در نتیجه رکود اقتصادی منطقه، کوچ و مهاجرت اجباری میلیون ها ترک آذربایجانی به سایر مناطق کشور و از همه مهم تر تشکیل کانون های ریزگردهای نمکی اشاره کرد.
ریزگردهایی که علاوه بر آذربایجان دامن گیر کشورهای همسایه و حتی بسیاری از شهرهای مرکزی ایران همچون تهران گشته و اینبار بحرانی در سطح بسیار وسیع ایران عزیزمان را فرا گرفته و مشکلات فراوانی را به بار خواهد آورد. مشکلاتی که دیگر به سادگی قابل حل نخواهند بود و سالیان طولانی قشر عظیمی از ملت ایران را مجبور به تنفس نمک به جای اکسیژن و هوای پاک خواهد کرد و چه آینده تلخ و سیاهی!
وضعیت فعلی خوزستان و بحران بی مهار حاکم بر آن و ظهور نشانه هایی از عواقب جبران ناپذیر نابودی دریاچه اورمیه همگی به ما نسبت به لزوم و اهمیت احیای فوری و بی درنگ نگین آذربایجان هشدار داده و ما را که سال ها در گیر و دار همایش ها و جلسات بی نتیجه فرصت های طلایی برای خروج از این بحران را یکی یکی از دست داده ایم، به تحرک و پویش تشویق میکند.
گرچه مجموعه دولت و مجلس در طول ماههای گذشته تصمیمات خوبی را جهت احیای دریاچه اورمیه اتخاذ نموده و بودجه نسبتا مناسبی را برای اجرای این تصمیمات در نظر گرفته است، اما هنوز آن طور که باید عملیات احیای دریاچه اورمیه وارد فاز عملیاتی و اجرایی نگشته و همچنان در مرحله مطالعه و پژوهش درجا میزند که این به منزله فرصت سوزی و هدر دادن زمان طلایی برای فائق آمدن بر این بحران بوده و به قول معروف حتی امروز نیز بسیار دیر است!
رضا اصغری
Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn