جان وئره‌ریک، توپراق وئرمه‌ریک

آذوح: آخرین روزهای فروردین سال ۱۳۵۸ مصادف با برگزاری میتینگی از طرف حزب دموکرات در شهرستان نقده بود.
این میتینگ بر محور  فراخوانی که حزب دموکرات کردستان به رهبری عبدالرحمن قاسملو (سرکرده حزب منحله و تروریستی دمکرات کردستان ایران که آرزوی تشکیل حکومت کردستان را به گور برد تا در گور هم با این توهامت خوش بگذراند) صادر کرده بود برگزار می شد. بر همین اساس تعداد زیادی در شهر نقده گرد آمده بودند. بسیاری از شرکت کنندگان در میتینگ مذکور را افراد مسلح تشکیل می دادند، گفته می شود این افراد توسط سلاح هائی که چند ماه پیش از پادگان مهاباد به غارت رفته بود مسلح شده بودند.
چه خوش گفت شهید دکتر چمران: “نقده(سولدوز) دروازه آزربایجان است …”
آذربایجان غربی به دلیل قرار گرفتن در بین چهار کشور ترکیه، عراق، آذربایجان و ارمنستان حسایت بالایی داشته و دارد و صد البته این حساسیت گاهاً موجب بروز جنگ و خونریزی توسط افراد وطن فروش گشته و می شود. همانگونه که تروریست هایی همچون سیمیتقو سابقاً در این استان ایجاد ناامنی کرده اند ولی آنان که خاک را مقدس می دانند هرگز میدان را خالی نمی کنند. شاهد این مدعا، هشت سال جنگ تحمیلی و اهدای هزاران شهید از این استان است.
آری برای تسلط بر هر منطقه ای باید به ناچار از دروازه آن گذشت و بی شک در آذربایجان غربی منطقه نقده یا بهتر بگوییم سولدوز از حساسیت بالایی برخوردار بود. برای رسیدن به اشنویه، جلدیان و پیرانشهر و تسلط بر دارلک، چاره ای جز قتل و خونریزی و تسلط بر بر سولدوز نداشتند. می خواستند اینجا را نیز به هر قیمتی زیرسلطه خود ببرند ولی مگر غیرت ملت آذربایجان اجازه می داد؟ غیرت تورکها در نقده به انفجار بدل شد، زد وخورد درگرفت، خونها ریخته شد، جنایتها صورت گرفت، خانه ها به غارت رفت و یا بسوخت و روستاهای زیادی در اطراف نقده مورد هجوم و کشتار قرار رفت تا پس از چهار روز خونریزی دولت فرمان داد که ارتش از اورمیه به حرکت درآید و بسوی نقده برود و محاصره کنندگان کرد را متفرق نماید .
بنا به برخی شواهد و گفته ها (از جمله کتاب خاطرات حجت الاسلام حسنی) طی چند روز تعداد زیادی از سکنه نقده توسط دموکرات های مسلح قتل عام شده و سپس با اعزام نیروهای مردمی از ارومیه صف مهاجمین در هم شکسته و اوضاع شهر تحت کنترل نیروهای دولتی قرار می گیرد.
برگی از خاطرات ملاحسنی (ژنرال حسنی) در رابطه با وقایع خونین نقده
پس از درگیری‏های خونین ۲۴ ساعت گذشته، فضای شهر نسبتاً آرام بود. البته گاهی هم صدای پراکنده‏ی شلیک به گوش می‏رسید. در منطقه‏ی ورودی شهر توقف کردیم و من بالای تانک قرار گرفتم و با بلندگوی دستی خطبه‏ای خطاب به مردم شهر خواندم و گفتم ما از ارومیه برای برقراری نظم و آرامش به شهر شما آمده‏ایم. گفتم مردم شیعه و سنی در شهر نقده با هم برادرند نباید تحت تأثیر القائات بیگانگان قرار گرفته و به جان هم بیفتند و سبب تسلط هر چه بیش‏تر دشمنان مشترک خود باشند. در ادامه گفتم از این ساعت اعلام آتش بس می‏کنم و هر کس جنگ را دوباره آغاز کند، در حکم محارب با خدا و رسول خدا و جانشین پیامبر که امروز در عصر غیبت، حضرت امام خمینی است، می‏باشد. آیه‏ی ۳۳ از سوره‏ی مائده: انما جزاؤ الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فساداً… ذلک لهم خزی فی الدنیا و لهم فی الاخره عذاب عظیم را تلاوت و معنا کردم و توضیح دادم، ولی هنوز صحبت‏هایم تمام نشده بود که تیراندازی از سوی دمکرات‏ها آغاز شد و دیگر نتوانستم به حرف‏هایم ادامه بدهم. ما را به انواع و اقسام گلوله بستند. راننده‏ی تانک ارتش سید شجاعی بود. گفتم تو را قسم می‏دهم به جان مادرت فاطمه‏ی زهرا، با هر چه سرعت داری به طرف این‏ها و داخل شهر حرکت کن. خودم هم پشت مسلسل سنگین نشستم و به مسلحین هم دستور دادم از پشت سر من بیایند. اطراف مسلسل بر روی تانک کاملاً تعبیه شده بود. گلوله‏های معمولی نمی‏توانست کارساز باشد. مگر این‏که آرپی‏جی بزنند. من در جلوی ستون قرار گرفتم و بقیه‏ی نیروها هم از پشت سرم به قلب دشمن حمله‏ور شدیم. همین طور که با سرعت به مرکز شهر و قلب دمکرات‏ها حرکت می‏کردیم، من با مسلسل سنگین در چپ و راست و جلو به سمت آن‏ها شلیک می‏کردم و در واقع دیوار مقاومت دشمن را می‏شکافتیم و جلو می‏رفتیم. تا به منطقه‏ای رسیدیم که دیدیم صدای یاحسین و شیون زنان به آسمان بلند شده است. الله اکبر! معلوم شد این‏ها پس از ساعت‏ها درگیری و مقاومت، گلوله‏هایشان تمام شده و در محاصره‏ی کامل دشمن قرار گرفتند و لحظاتی قبل می‏خواستند تسلیم شوند که از میان آنان یک زن شجاع برخاسته و آن‏ها را به مقاومت دعوت می‏کند.  (مرکز اسناد انقلاب اسلامی به آدرس اینترنتی www.irdc.ir)
جان وئره ریخ اما توپراق وئرمه ریخ/ به یاد حادثه تلخ 31 فروردین
آری، ملت غیور آذربایجان همیشه چشمانی را که به این خاک نگاهی شوم داشته باشند، کور خواهند کرد و ان شاء الله اجازه نخواهیم داد وطن فروشان و کسانی که به بیگانگان امیدوار هستند، به نیات پلید خود برسند.
اما در پاسخ به آنهایی که می گویند جنگ دیگر تمام شده باید گفت، جنگ هنوز هم با شدت بیشتری ادامه دارد و نزدیکی این استان به عراق و تحرکات تروریستی گروهک هایی که مرزبانان عزیز و برادرانمان با انها درگیر هستند همچنان ادامه دارد.
قلم ها در دستمان تیز است، اگر نیاز باشد کفن پوش می شویم و به ابلحان ثابت می کنیم که «جان وئره ریک اما توپراق وئرمه ریک».
برگرفته از سولدوز دات کام
Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn