Warning
  • JLIB_APPLICATION_ERROR_COMPONENT_NOT_LOADING
  • JLIB_APPLICATION_ERROR_COMPONENT_NOT_LOADING
  • JLIB_APPLICATION_ERROR_COMPONENT_NOT_LOADING
  • Error loading component: com_content, Component not found.
  • Error loading library: joomla, Library not found.
  • Error loading library: joomla, Library not found.
  • Error loading library: joomla, Library not found.
  • Error loading component: com_content, Component not found.
  • Error loading component: com_content, Component not found.

چرا با شادی سر جنگ داریم ؟ به بهانه برخوردهای نظامی گرایانه با طرفداران تراختور در اورمیه و سایر شهرها

دورنانیوز – سرویس سیاسی و اجتماعی : کشور ۷۵ میلیون نفری ایران یکی از جوانترین کشورهای جهان حداقل در ظاهر امر می باشد . چرا در ظاهر امر ؟ بخاطر محدودیتها و محرومیتهایی که در زمینه های متعدد ، این لشکر بزرگ جوانان با آنها مواجه هستند جوانان ، این انسانهای بالغ و  رسیده و پر انرژی و پراحساس ظاهری جوان دارند اما از درون پیر و فرسوده هستند. آنان انبوه خواسته ها و مطالباتی دارند همچون سایر جوانان روی این کره خاکی . حتی همچون همین میان سالان و پیرمردان و پیرزنانی که چند سال قبل خود اینان جوانی را با تمام وجود لمس کرده اند و از این نعمت لذتها برده اند و بهره ها . اما همین میان سالان و پیران امروز و جوانان دیروز در قامت یک تصمیم گیر و عمل کننده در هر لباسی که می باشند با جوانان امروز از در قهر و غضب و خشونت برآمده و هر چه شور و عشق جوانی می باشد را انکار می نمایند و از همه مهمتر سرکوب و منکوب .
خصوصیاتی که خداوند بی هیچ استثنایی در درون همه انسانها از آدم تا خاتم به ودیعه گذارده و هر فردی این دوره از زندگی را پشت گذاشته و خواهد گذاشت . شادی هم از جمله همین خصوصیات و نیازهایی است که برای تعالی روح و جسم آدمی خداوند به انسانها ارزانی نموده اما با کدام توجیه باید این شادی و نشاط جوانی را سرکوب نمود؟ جوانان ما درد بیکاری و درد نداری و درد تحصیل و اشتغال و افزایش سن و دوری از ازدواج و مسکن و درآمد و تفریح و هزارجور درد دیگر را دارند . دردهایی که گاها آنان به بیراهه هایی بنام اعتیاد و ناهنجاریهای اجتماعی و بزهکاریهای خیابانی می کشاند و دردی دیگر بر پیکر آنا تحمیل می نماید . این همه دردها به کنار ، درد تفریح و سرکوب احساسات و ممانعت از شادی و شادمانی جوانان هم بر این دردها افزوده شده است . گاه با خود می اندیشم مگر جوانان و در کل مردم ما چه از مردم سایر کشورها یا از مردم پایتخت کم دارند که نتوانند در مواقع خاصی مثل رویدادهای ورزشی شادی کنند ؟ این ابراز شادی چه منافاتی با خطوط قرمزی که آقایان به تناسب عقاید و نظرات شخصی خود ترسیم نموده اند دارد ؟ با کدام توجیه شرعی ، قانونی ، عرفی و اخلاقی می بایستی در مقابل ابراز شادی و شادمانی اقشار مختلف مردم بخصوص جوانان ، لشکری از نیروهای به اصطلاح ضد شورش و باتوم بدست و کلاهخود به سر به صف کشند و خشونت را به جنگ شادی بفرستند ؟ شادی و شادمانی از چه ویژگی خشنی و از کدام خصوصیت نظامی گرایانه ای برخوردار می باشد که باید در مقابل آن صف کشید و به مبارزه برخواست؟ مگر با ابراز شادی و شادمانی چه شورشی به وقوع خواهد پیوست و کدام نیروی جنگ طلب ابراز وجود خواهد کرد که در یک آن همه نقاط شهر مملو از نظامیان و لباس شخصی ها میشود؟ جوانان ما چه از جوانان تهرانی ، شیرازی ، کرمانی و طرفداران پیروزی و استقلالی و مس سرچشمه و دیگر تیمهای فوتبال کشوری کم دارند که نتوانند به خاطر قهرمانی تیم تراختور این تیم پرافتخار آذربایجانی شادی کنند ؟
مگر غیر از این است که تراختور یک تیم ایرانی و برخاسته از بطن همین مردمی می باشد که تا دیروز در میدانهای بزرگ سیاسی و اجتماعی و در عرصه های انتخاباتی و جنگ و جبهه و راهپیماییها درخشیدند و حماسه ها آفریدند و اینک باید در حسرت ابراز شادی و شادمانی بسوزند و بسازند ؟ چرا باید با هواداران تراختور در آذربایجان و بخصوص اورمیه سیاسی و امنیتی برخورد کرد ؟ تیمی که اکنون نه به عنوان یک تیم ورزشی که به عنوان فرزندی فرهیخته و تنومند از متن همین مردم از آنچنان ارزش و اعتبار و جایگاهی بزرگ برخوردار گردیده است که همین جوانان پرشور و پر احساس از کوچه پس کوچه های جای جای آذربایجان از تکاب و ماکو و قوشاچای گرفته تا سولدوز و سلماس و اورمیه ، از نیر و نمین و خلخال گرفته تا اردبیل و سراب ، از ورزقان و کلیبر و مراغه گرفته تا تسوج و مرند و شبستر و از جای جای مناطق ترک نشین این کشور پهناور ، خود را به میعادگاه معشوق خویش یعنی تبریز و دیگر استادیومهای ورزشی رسانده و مشوق یاران تیم افسانه ای خویش میشوند . اگر تا دهها سال مهر تیمهای استقلال (تاج) و پیروزی (پرسپولیس) پایتخت بر دل مردم و جوانان این مرز و بوم افتاده بود و هم اکنون هم حکومت می نماید اینک تراختور این تیم آذربایجانی از آنچنان ابهت و ارزش و اعتبار و عظمتی در میان مردمان آذربایجان و دیگر مناطق ترک نشین کشور برخوردار گردیده و در عمق وجود مردم ریشه دوانده که دیگر نه به عنوان یک تیم ورزشی که به عنوان یک هویت و نماد ماندگار آذربایجان شناخته میشود و رنگ قرمز پرچم آن نه به عنوان نمادی از خشونت که سنبلی از علاقمندی و شیفتگی و عشق به آذربایجان و هویت مدنی آن  و زبان و ادبیات و فرهنگ آذربایجان درآمده است . حال با کدام توجیهی باید در مقابل طرفداران این نماد مردمی که حتی مرزهای کشور را درنوردیده و طرفدارانی را در کشورهای همسایه و غیرهمسایه برای خود پیدا کرده برخورد قهری انجام داد و مانع ابراز شادمانی مردم و بخصوص جوانان شد ؟ باور کنید هوادران تیم تراختور در اورمیه و دیگر شهرهای آذربایجان بسیار متین تر و وقارتر و با فرهنگ تر از هواداران سایر کشورها می باشند . گاه این سؤال پیش می آید که جوانان ما چه تفاوتی با طرفداران گالاتاسارا و فنرباغچه ترکیه در همسایگی استان ما و پرسپولیس و استقلال در پایتخت دارند که نتوانند انرژی خود را به هنگام پیروزی های تیم خود به نحو منطقی تخلیه نمایند؟ دوگانگی در رفتار آقایان در صحنه های سیاسی و اجتماعی با رفتار آقایان در صحنه های ورزشی را چگونه می توان توجیه و تفسیر نمود ؟
مگر جوانان امروز که به خاطر پیروزی و قهرمانی تیم مورد علاقه خویش در جام حذفی و راهیابی به مسابقات سال آتی آسیایی شادی می کنند همانهایی نیستند که دیروز در راهپیمایی سالگرد پیروزی انقلاب یا پیروزی دکتر روحانی در انتخابات ریاست جمهوری یا متینگهای تبلیغاتی انتخابات شوراهای اسلامی شهر اورمیه و دیگر شهرها حماسه آفریدند و شور و شوق و شادی خود را ابزار نمودند ؟ چرا بایستی این تصور را ایجاد کرد که بخاطر این رفتارهای دوگانه با مردم و جوانان از آنان استفاده ابزاری به عمل می آید ؟ آیا وقت آن نرسیده است که بجای تصورات باطل از ابراز احساسات مردم به تیم تراختور که به قول یکی از دوستان روزنامه نگار نه به دنبال «پیروزی» بر حریفی خیالی در کشور هستند و نه در فکر «استقلال» و تجزیه طلبی می باشند با دید مثبت و خارج از حساب و کتابهای سیاسی به موضوع بنگرند و به جای اقدامات سؤال برانگیز  و شبهه آور و خلاف حقوق  شهروندی زمینه ای امن را برای ابراز احساسات و شادمانی فراهم آورند تا مردم ما در سایه سار نیروی انتظامی که اینان هم برخاسته از بطن و متن مردم و از جنس همین مردمان می باشند با احساس آرامش ابراز شادی و شادمانی کنند ؟ امید که این تصورات باطل هرچه زودتر جای خود را به تصورات مثبت داده و زمینه ای فراهم شود که مردم هم با دید منفی به نیروی انتظامی که قانونا حافظ امنیت و تضمین کننده آسایش مردم و ملزم به رعایت حقوق شهروندی می باشند ننگرند و این دو در کنار هم و در تعامل با هم در جهت تثبیت امنیت و توسعه آسایش گام بردارند .
اسفندیار سپهری نیا روزنامه نگار و فعال مطبوعاتی
Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn