Warning
  • JLIB_APPLICATION_ERROR_COMPONENT_NOT_LOADING
  • JLIB_APPLICATION_ERROR_COMPONENT_NOT_LOADING
  • JLIB_APPLICATION_ERROR_COMPONENT_NOT_LOADING
  • Error loading component: com_content, Component not found.
  • Error loading library: joomla, Library not found.
  • Error loading library: joomla, Library not found.
  • Error loading library: joomla, Library not found.
  • Error loading component: com_content, Component not found.
  • Error loading component: com_content, Component not found.

سوريه آماده براي حتي شرايطي سخت تر!- دکتر کاوه احمدی علی آبادی

با درك شرايط شطرنج منطقه اي
عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
مردم سوري، مبارزان سوريه و دولت هاي موقت شان بايد خود را براي انواعي از سناريوها تجهيز كنند؛ از عملي ترين تا دشوارترين و از دم دست ترين تا طولاني ترين.
رزمندگان سوري سطح جنگ شان با ارتش اسد و حاميانش را از جنگ شهري با واحدهايي از داوطلبان با آموزش حداقلي را نخست به جنگي متمركز روي واحدهاي نظامي، پايگاه هاي ارتش در خارج از شهرها و مراكز امنيتي و لجستيكي ارتش ارتقاء دادند و حالا با تشكيل واحدهاي زبده و تخصصي براي ضربه به حساس ترين مراكز رژيم، يك گام ديگر به جلو رفتند. اگر تلخي نبرد در سوريه هنوز راه حل صلح آميزي را نشان نمي دهد، اما دورنماي آن به سطحي رسيده كه اگر رژيم اسد و حاميانش براي سال ها نيز بجنگند، نمي توانند از تله اي كه در آن افتاده اند، بيرون بيايند و تا زماني كه اسد هست، جنگ با هزينه هاي انساني، مالي و مادي رژيم هاي حامي اش ادامه دارد و يك به يك شان را بيشتر غرق مي كند؛ همان گونه كه عملاً نبرد اينك به عراق- ديگر متحد اسد و رژيم ايران، گسترش يافته است، در حالي كه قبلاً اميد مي رفت تا پس از سوريه، عراق دستخوش تحولاتي شود، اما حالا درگيري همزمان هر دو كشور موجب شده (يعني تداوم نبرد در سوريه، موجب تحولاتي وسيع و غيرقابل پيش بيني در عراق نيز شده) كه هم بخش بزرگي از نيروهاي داعش كه شروع به جنگيدن با رزمندگان سوري كرده بود، به سوي عراق معطوف شود و در آنجا بر عليه ديگر متحد رژيم ايران به جنگ بپردازد و هم رژيم ايران تاوان سنگين هزينه هر دو جنگ را به همراه تحريم ها بردوش كشد و اولين نشانه به زانو درآمدنش را در مسأله هسته اي –با وجود هارت و هورت هاي سابق رهبرانش، با گردن نهادن به خواسته هاي آمريكا پذيرا شود. حاكمان ايران اميدوار بودند تا با همين عقب نشيني، آن مقدار دارايي هاي ايران آزاد شود تا بتوانند باز به رژيم هاي حامي شان در سوريه و عراق كمك كنند و در بهار عربي متحدي ديگر را از دست ندهند و تا آن زمان – به خيال خودشان، تكليف سوريه نيز مشخص شده است، ولي حريف حرفه اي تر از اين هاست و با وجود پيشرفت در مذاكرات هسته اي، رژيم را در شرايطي قرار داده كه هم ميزان دارايي هاي آزاد شده اش اندك است و براي حل بحران مالي رژيم به هيچ وجه كافي نيست و هم همان اندك دارايي هاي آزاد شده را مي توانند در حساب هاي خويش ببيند، اما استفاده نمي توانند بكنند! و زمان نيز مدام بر هزينه هاي دو جنگ مي افزايد. با درك اين شرايط است كه رزمندگان و دولت هاي موقت سوري بايد به پيشواز سناريوها بروند.
در شرايط ترسيم شده يك سناريو اين است كه رژيم ايران دست به عقب نشيني بيشتر در پشت پرده در مسأله هسته اي مي زند تا خود را از تنگناي مالي خارج كند و بتواند همچنان براي مدتي طولاني تر به متحدانش كمك كند. واقعيت اين است كه رأس حاكميت ايران دورانديشي لازم براي پذيرش چنين فضايي را ايجاد نكرده و قضيه را آنقدر براي خودش و تندروها ناموسي كرده كه عقب نشيني اش تنها موجب از دست دادن همان دوزار اعتبار باقيمانده برايشان نزد گروه هاي فشار خواهد شد (مشكل بزرگ ترشان نيز اين است كه در هيچ يك از روايت هايشان نيامده كه تعدادي روضه خوان و پاسدار بي سواد و فاسد، "كشتي نجات" اين دوران هستند!). آنان به خيال اين كه مسئوليت عقب نشيني را خود به گردن نگيرند و آن را به گردن دولت بياندازند، همزمان به گروه هاي فشار نيز اشاره زده اند: بگير. اما حالا با دعواهايي كه در حاكميت راه افتاده هم مشخص شده كه عقب نشيني ها به ناچار توسط خودشان پذيرفته شده (و يكسال پيش كه به ايشان گفته شده بود، به چه فلاكتي دچار خواهند شد، توجه نكردند تا حالا سرشان به سنگ خورد) و هم امكان هر انعطاف بيشتري را از خود سلب كرده اند. نتيجه آن كه سران كله شق حاكميت ايران- بزرگترين متحد اسد، گير افتاده اند و توان خروج از آن را نيز از خود سلب كرده اند و گذشت زمان آنان را زمينگيرتر خواهد كرد. اين بدان معناست كه رزمندگان روي موفقيت سناريوهاي بلندمدت و توجه به عامل "زمان" بسيار حساب باز كنند و حملات هدفمند به "مراكز و اشخاص كليدي" رژيم اسد و حاميانش را ادامه دهند كه تا همين حالا نيز بسياري از مزدورانشان براي هميشه از صفحه روزگار حذف شدند. حاميان اسد خواهند فهميد كه با سياست "سرزمين براي ما، و گرنه براي هيچ كس" نمي توانند در سوريه پيروز شوند و تنها به سرنوشت همان هيتلر دچار خواهند شد: هلاكت بيرحمانه جنايتكاران جنگي؛ چنان كه تاكنون نيز به اين سرنوشت مبتلا شده اند، و خيلي عجله نكنند و خيال شان آسوده باشد كه "نوبت تك تك شان مي رسد". ضمن اين كه، دولت موقت ائتلاف سوريه و مجالس و دولت هاي موقت كانتون هاي كردهاي سوريه، هم تأسيس شده و هم فعال اند و به خدمات و انواعي از كمك ها به مردم مشغول اند؛ يعني همان راهي كه حتي اگر اسد سقوط نيز مي كرد، بايد طي مي شد و دولت هاي موقت در مسيري هستند كه بايد سوريه آينده طي مي كرد؛ البته متأسفانه با تلفات.
در سطح بين المللي ائتلاف و مبارزان سوريه موفقيت هايي داشتند و با شركت در مذاكرات صلح با رژيم سوريه به دنيا نشان دادند كه آنان خواهان صلح و راه برون رفت از كشتار و ويراني هاي بي رويه هستند، اما اين اسد است كه مي خواهد به هر قيمتي كه شده در قدرت بماند. پذیرش نمایندگان ائتلاف سوریه به عنوان نمایندگان قانونی کشور سوریه در اجلاس آتی اتحادیه عرب و موافقت با سپردن نمایندگی های برخی از سفارت های کشورهای عربی به سفیران ائتلاف سوریهٰ موفقیت بزرگ دیگری در عرصه سیاسی و بین المللی است. اتحاد مجدد همه طيف هاي ائتلاف سوريه نيز حرکت مثبت ديگري بود. واقعيت اين است كه اختلاف نظرات در هر راهي كه به شكلي جمعي برگزيده مي شود، طبيعي و حتي اجتناب ناپذير است و مهم آن است كه بدانيد موارد اختلاف را چگونه مديريت كنيد و هر كجا كه در نحوه عمل نسبت به اهداف اختلاف نظر پيدا كرديد، بدون اتهام زني به يكديگر، نقشي مكمل را با هم بازي كنيد و از هر دو يا چند سوي به دشمن ضربه بزنيد؛ مثلاً براي سقوط اسد هم نظامي و هم مذاكره. براي اداره سوريه آينده به كمك هم، اختلافات بيشتري نيز پيدا خواهيد كرد و كشورهاي موفق دنيا آناني هستند كه سياستمداران شان بدانند چگونه اختلافات شان را نه قرباني كنند و نه ناديده بگيرند، بلكه چون دو بازوي يك تن مديريت كنند.
كشورهاي عربي اگر بخواهند بدون كمك غرب نيز مي توانند تمامي سلاح هاي مورد نياز ارتش آزاد سوريه را تأمين كنند؛ به شرطي كه سلاح ها را امن به دست ارتش آزاد سوريه برسانند و نه اين كه در اختيار نيروهاي تندروي اسلام گرا و تكفيري ها قرار دهند. بخشي از تعلل غرب براي كمك به رزمندگان سوري نيز به خاطر همين سياست غلط برخي از مقامات عربي- و مشخصاً بندر بن سلطان- در تجهيز چشم بسته همه مخالفان اسد بود كه اينك نتيجه اش را نيز مي توانند ببينند. انواع سلاح هاي ضد تانك و ضد هواپيما و حتي ضد كشتي و سيستم هاي مخابراتي به راحتي از بازارهاي جهاني قابل تهيه اند و موكول به تأمين آن توسط كشورهاي غربي نيست. كشورهاي غربي مي توانند براي سلاح هاي حساس و با نظارت نهادهاي امنيتي شان فعاليت كنند و كمك هاي انسان دوستانه اي را كه نياز بدان مرتب در سوريه افزايش مي يابد، به مردم، آوارگان داخل و خارج سوريه و ائتلاف سوري برسانند و پذيراي تعداد بيشتري از آوارگان سوري به شكل دائمي و موقت در كشورشان باشند.
كردهاي سوريه تاكنون به شكل موفقي از مناطق خود در مقابل حملات تروريست هاي اسلام گرا دفاع كرده اند. به نظر مي رسد كه داعش طي شكست هاي متوالي از كردها متوجه شده كه نمي تواند در بسياري از مناطق كردنشين پيروزي يا حتي موفقيت نظامي بدست آورد، از اين سبب تنها به روي منطقه اي معطوف شده كه تا حدي از بقيه جداست و ضربه پذير است. به نظر مي رسد كه آنان براي منطقه كوباني برنامه هاي بلندمدتي دارند و كردهاي همه مناطق هم بايد به كردهاي آن منطقه كمك بفرستند و هم تصور نكنند كه با دفع يك يا چند حمله داعش قضيه حل خواهد شد، بلكه خود را براي شرايطي آماده كنند كه هر ارتشي اگر به آنجا حمله كند، آنان بتوانند شكست اش دهند. يعني ضمن ارسال پيشمرگه هايي از ساير مناطق به كوباني، بايد از هم اينك با بسيج مردمي (جوانان و ميانسالان در كارهاي رزمي، نوجوانان و كودكان در كارهاي خدماتي و كمك هاي انسان دوستانه -از كودكان به هيچ وجه در كارهاي نظامي استفاده نكنيد- و كهنسالان در هر كاري كه قادر و مايل اند)، همگان را مسلح سازند (همه خانواده هاي كرد و اقليت هاي خودگرداني ها كه "مايل" به تسليح شان باشند) و واحدهاي پيشمرگه در عين حالي كه در مواضعي مشخص در هر شهر و به ويژه روستا حضور دارند و نگهباني مي دهند و همه چيز را رصد مي كنند، در مناطق مختلفي كه مورد حمله واقع مي شوند، بتوانند به سرعت وارد عمل شوند و نيروهاي دفاعي آنجا را تقويت كنند. در عين شناسايي مناطق آسيب پذير و تقويت آن مناطق، دست به سنگرسازي و موضع سازي در مناطق مختلف كردنشين بزنند. وقتي مي بينيد كه دشمنان در مناطقي در حال متمركز شدن و جمع آوري نيرو هستند تا در فرصتي مناسب شروع به انجام عمليات كنند، پيش از آن كه جمع آوري نيروهايشان تمام شود و قبل از شروع عمليات شان بايد به آنجا ضربه بزنيد و طي شبيخون هاي متعدد مضمحل شان كنيد. پ. كا. كا. نيز به جاي آتش روشن كردن و دورش نشستن در كوه هاي تركيه و عراق و شعار دادن (از دور درود و سلام فرستادن)، نيروهايش را به مناطق كردنشين سوريه بفرستد و در همه جا تقويت شان كند. بارزاني نيز ارتباط اش را با كردهاي سوريه مستقيم سازد (بدون واسطه روساي اتحاديه ميهني سوريه كه نشان داده اند، هنوز براي درك تحول تاريخي روي داده براي كردهاي سوريه، بسيار طفل اند) و كمك هاي تسليحاتي حداقل كاري است كه در اين شرايط سخت مي توانند انجام دهند؛ چون كانتون هاي كردنشين سوري از نظر جغرافيايي امكان دريافت كمك تسليحاتي را از ديگر مناطق ندارند و گذرگاه هاي مرزي نبايد تنها محدود به كمك هاي انسان دوستانه باشند و بايد كاملاً باز براي انواعي از تبادلات و تعاملات گردند. ساير احزاب كرد عراق نيز منتظر كمك از كانال هاي اقليم كردستان عراق ننشينند و خود به شكلي مستقيم به كردهاي سوريه انواعي از كمك ها را برسانند و حتي تا حد امكان به مناطق كردنشين سوريه روند و از نزديك از هر كمكي كه از دست شان ساخته است، براي "معماري كردستان آينده" دريغ نكنند. در يك كلام، كانتون هاي كردنشين سوريه ضمن انواعي از خدمات رساني به مردم همچون يك دولت فعال بايد چنان از نظر نظامي آماده باشند كه با فرض اين كه داعش نابود شد و رژيم اسد نيز سقوط كرد، اما ارتش مجهزي ديگر به مناطق كردنشين حمله كرد، نه تنها بتوانند از خودشان دفاع كنند كه ميزان آمادگي شان آنقدر بالا باشد كه هر ارتشي را از فكر آن باز دارند.
Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn