Warning
  • JLIB_APPLICATION_ERROR_COMPONENT_NOT_LOADING
  • JLIB_APPLICATION_ERROR_COMPONENT_NOT_LOADING
  • JLIB_APPLICATION_ERROR_COMPONENT_NOT_LOADING
  • Error loading component: com_content, Component not found.
  • Error loading library: joomla, Library not found.
  • Error loading library: joomla, Library not found.
  • Error loading library: joomla, Library not found.
  • Error loading component: com_content, Component not found.
  • Error loading component: com_content, Component not found.

در آستانه فوران توفاني ديگري در منطقه ايستاده ايم- دکتر کاوه احمدی علی آبادی

تحليلي بر تحولات شتابان خاورميانه و شمال آفريقا؛
عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
در حالي كه تحولات پس از بهار عربي در خاوريانه و شمال آفريقا مي رفت تا با به انحراف كشيدن قيام ها توسط انقلاب دزدان به يأس بنشيند و درست وقتي كه همگان داشتند نااميد مي شدند، ناگهان فوراني ديگر ورق را كلاً برگرداند و حالا ما نه تنها در هيچ يك از كشورهاي بهار عربي با خطر انقلاب دزدان مواجه نيستيم، بلكه كشورهاي از خاورميانه و شمال آفريقا كه حتي در آن ها دولت يا حكومتي ساقط نشده، تماماً دست به اصلاحاتي جدي و حتي عمدتاً با تغيير قانون اساسي زده اند (سودان، اردن، الجزاير، دولت اقلیم کردستان عراق و مراكش)، و كشورهايي كه از طريق انقلاب تغيير رژيم دادند، يك به يك پس از تغيير قانون اساسي و تصويب قانون اساسي جديد مي روند كه به ساحل امن برسند (تونس، يمن، مصر، ليبي) و حتي سران كشورهايي ديگر نيز تغييراتي اساسي را در برنامه هاي شان گنجانده اند (كليه كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس، تركيه، افغانستان و ايران)، چون نمي دانند كه دفعه بعدي نوبت كيست و مظلوم ترين مردمان خاورميانه نيز كه به سبب تبعيضي تاريخي از قرن هاست كه از داشتن دولت يا كشوري از آن خود محروم بودند، به آرزوي ديرينه شان رسيدند؛ يعني فلسطين و كردستان. و خلاصه مهمتر از همه، نيمي از جمعيت خاورميانه و شمال آفريقا –يعني زنان- كه سده هاست از بسياري حقوق انساني شان محروم بودند، اينك در بهار عربي برخاسته اند و بزرگترين مبارزاني كه بهار عربي را از دست تندروها و انقلاب دزدان نجات دادند، همين موج دوم قيام بهار عربي با زنان خاورميانه و شمال آفريقا كليد زده شد و تحقق يافت.
آخرين اعتراضات مردمي در منطقه با مردم افغانستان و ايران رقم خورد. در افغانستان طالبان در همان خانه هاي شان شكست خوردند و زنان افغان ها بر سال ها جنگ و جهل و جنون طالبان و حاميان شان، با رفتن به پاي صندوق هاي رأي خط بطلان كشيدند. تمام كانديداهاي رياست جمهوري در افغانستان قول داده اند تا طرح امنيتي با آمريكا را براي تضمين امنيت افغانستان امضاء كنند و پيشروترين كانديدا نيز قول اصلاحات و مبارزه با فساد را داده است. اين هر دو براي دولت فاسد كنوني و شخص رياكار كرزاي تودهني محكم و بزرگترين شكست است. او بزودي خواهد فهميد كه دريافت رشوه از نهادهاي امنيتي ساير كشورها و ساخت و پاخت با ايشان، كمكي به حالش نمي كند. در ايران موج جديدي از مبارزه با نقض حقوق بشر راه افتاده كه توسط جامعه مدني و زنان و زندانيان كليد زده شد و مي رود تا به جنبشي ديگر پس از جنبش سبز و موج بنفش انتخاباتي بدل شود. در موج بنفش مردم با انتخاب كساني كه پيگير مطالبات شان در جنبش سبز باشند، شكستي سخت به كودتاگران 88 وارد ساختند كه هنوز نيز از شوك آن بيرون نيامده اند و مي بينند كه ناباورانه تك تك پست هايي را كه اشغال كرده بودند، از دست مي دهند؛ آن هم بدون درگيري و خونريزي. اما مردم به همين نيز بسنده نكردند و چون دوران اصلاحات منتظر ننشستند تا ببينند دولت چه مي كند و دولت اصلاحات نيز به اسم آرام كردن فضا، عملاً مردم را ساكت كرد و اقتدارگرايان در خلاء موجود دوباره به قدرت رسيدند. دولت كنوني اگر مطالبات مردمي را دنبال كرد، خوشا به سعادت اش و گرنه آن نيز به صف دروغگويان نظام خواهد پيوست و بايد منتظر دريافت عواقب كارش بنشيند. رژيم ايران تحت فشار تحريم هاي جهاني به شدت تضعيف شده و رهبران و مزدوران رژيم ايران هرگز بدين ميزان در كشورشان منزوي نشده بودند و حتي طرفدارانش را در حسينيه ها و مساجدش از كف داده اند و به روشني مي بينند كه شمارش معكوس براي شان از سوريه شروع شده و گام به گام به آنان نزديكتر مي شود، تا كي نوبت تك تك شان برسد!
در تونس و كردستان، مردم مترقي ترين قوانين اساسي خاورميانه را نوشتند و در تونس يك گام پيشتر نيز رفتند و به آشتي ملي دست يافتند و اسلام گرايان تونس در عمل ثابت كردند كه اسلام با دموكراسي في نفسه تضاد ندارد و مي توان اسلام گرا بود، اما شيفته قدرت نشد و در صورت خواست مردم، آن را به طيفي ديگر سپرد و در گردش آزاد و دموكراتيك احزاب شركت كرد و براي فرصتي ديگر جهت خدمت منتظر ماند. تونس باز هم گامي پيش تر رفته و حالا دارد به مسئولان ليبي كمك مي كند تا از بحران تعليقي كه در آن قرار دارند، خارج شوند. در ليبي دخالت به موقع خارجي مانع از آن شد كه ديكتاتور جنايتكار آنجا، سر مردم همان آورد كه اسد بر سر مردم سوريه آورد. هنوز گهگاه خبرهايي از مانورهاي شبه نظاميان مي رسد، اما در كنار آن، بسياري از هويت هاي قومي و قبيله اي كه توسط ديكتاتوري پيشين به اسم تقويت هويت ملي قرباني مي شد، اكنون امكان بروز يافته اند و زبان هاي بومي يكي از آن هاست كه پس از چهار دهه اجازه تدريس يافته اند. اين نشان مي دهد كه ليبي اگر مي خواهد در آينده باز به مشكل برنخورد، بايد به سمت سيستمي فدرال رود. يك جمهوري فدرال متكثر و مترقي. بسياري از كشورهاي خاورميانه كه اصلاحاتي را كليد زده اند، با تغيير قانون اساسي آن را همراه كردند كه اين خود حكايت از تغييراتي ريشه اي دارد. قوانين اساسي دو كشور تونس و كردستان، از مترقي ترين قوانين اد كه مي توانند الگويي براي كشورهاي ديگر باشند. البته قانون اساسي مصوب مصر نيز بسيار مناسب است و به جز يكي دو بند آن، بقيه مفيد و قابل استفاده اند.
در زمينه اصلاحات، سودان يكي از جدي ترين و كامل ترين شكل اصلاحات را ميان كشورهاي منطقه در دستور كار گذاشته و تا حد زيادي عملي كرده است. زندانيان سياسي مورد عفو عمومي قرار گرفته اند، اصلاحات اقتصادي در دستور كار است، گفتگو با مخالفان و حتي معارضان شروع شده و آشتي و وفاق ملي را نيز به عنوان هدف تعريف كرده اند. كشورهاي اردن، الجزاير، مراكش و يمن كه بدنبال اصلاحات رفته اند، مي توانند از آن الگو بگيرند.
تركيه يك آشتي ملي را در دستور كار گذاشته تا همه اقوام تركيه، خود را از آنِ كشور تركيه بدانند و كشوري تنها براي ترك ها كه هويت ساير اقوام را كتمان كند و حتي با زور خواسته هايش را به آنان تحميل كند، ديگر نمي خواهد باشد. كردهاي تركيه با آن كه با انقلابي همچون كردهاي سوريه مواجه نبوده اند، اما بسيار فعال و موثر ظاهر شدند و در عين حالي كه در كسب كرسي هاي شهرداري مناطق كردنشين تركيه موفق بودند، در كمك به خودمختاري هاي كرد سوريه نيز بسيار سهيم ظاهر شدند و به تلاش براي آشتي حزب دموكرات عراق با كانتون هاي كرد سوريه ادامه مي دهند.
كليه كشورهاي حاشيه خليج، س از بهار عربي بهبود زندگي مردم و افزايش در كم و كيف خدمات به مردم شان را تعقيب مي كنند و مسئولان موظف شده اند كه هر ماه گزارشي از پيشرفت كارشان ارائه كنند و اگر پيشرفت ها متقاعد كننده نباشند و گرنه عوض خواهند شد. در عربستان گام هاي كوچكي براي حقوق زنان برداشته شده است كه بايد با گام هاي بزرگتر تكميل شود. اين واقعاً مايه شرمساري است براي كشوري كه خاستگاه پيامبري بوده كه زنان را سرور (سيده) منزل توصيف مي كند، زنان عملاً همچون نوكر و كلفت باشند و از بسياري از حقوق انساني شان محروم گردند، حتي حق رأي دادن. كليه كشورهاي پادشاهي مطلقه اگر مي خواهند در آينده دوباره با مشكل مواجه نشوند بايد يه سمت پادشاهي مشروطه حركت كنند؛ پيش از اين كه دير شود.
يمن با نظامي فدرال به سوي نگارش قانون اساسي اش پيش مي رود و در آنجا با درايت هم از تجزيه و هم از تبديل يمن به سوريه اي ديگر جلوگيري شد. فلسطين پس از سال ها مبارزه و مذاكره عاقبت رسماً صاحب كشور و دولتي از خود شده است و ضمن آزادي بسياري از زندانيان فلسطيني در اسرائيل، هر روز با عضويت در نهاد بين المللي جديدي در سازمان ملل بر ظرفيت هاي واقعي يك كشور براي دفاع از حقوق شهروندانش مي افزايد؛ آن هم بدون جنگ و خونريزي و طي گفتگو و شطرنجي حساب شده. از فلسطين بزودي شاهد اخبار بسيار خوش ديگري نيز خواهيم بود. در الجزاير رئيس جمهور قول تغيير قانون اساسي و اصلاحاتي واقعي را داده است. كشورهايي كه با مشكل بيكاري مواجه اند، بايد راه هاي فعال سازي مشاغل كوچك و همين طور استفاده از مردم محلي در پروژه هاي مختلف دولتي و سازندگي را بياموزند. در عمان تعداد زيادي از زندانيان سياسي آزاد شده اند. آزادي و عفو زندانيان بايد در دستور كار تمامي كشورهاي منطقه قرار گيرد و بدانند كه معترضان غيرمسلح خطري براي امنيت شان نيستند، كه زنگ خطري هستند كه به صدا درمي آيند تا مسئولان دورانديش دريابند اگر تغييراتي جدي را در دستور كار نگذارند، چه بسا در آينده با انفجاري غافلگير خواهند شد. مصر، عربستان و البته بحرين، آزادي زندانيان سياسي را جدّي بگيرند، كه در اين مورد به هيچ وجه وضعيت قابل قبولي ندارند.
در سوريه و عراق ما با قيام هاي مسلحانه مواجه ايم. سوريان به عنوان مقاوم ترين مردم بهار عربي به مبارزات شان ادامه مي دهند. سوريه عملاً با سه حاكميت مواجه است. دولت خودمختاري كرد، دولت موقت ائتلاف سوريه و دولت اسد. هر يك از آن ها علاوه بر خدماتي كه به مردم مي دهند و مايحتاج شان را تأمين مي كنند، به جز دولت كرد، آن دو ديگر متأسفانه به جنگ و خونريزي نيز مشغول اند و البته رزمندگان سوريه تمايلشان را براي انتقال مسالمت آميز قدرت با شركت در ژنو2 نشان دادند، اما اسد حاضر به ترك قدرت نيست و البته داراي آينده اي روشن نيز نيست و به سرنوشت صدام و قذافي دچار خواهد شد. رژيم هاي ايدئولوژيك همواره نشان داده اند كه تنها با جنگ و خونريزي و ويراني هاي بسيار كنار مي روند و آن گاه است كه مي توان فهميد پايين كشيدن اخوان المسلمين از قدرت در مصر با اعتراضات مردمي و دخالت به موقع ارتش مصر چه اهميتي داشته است و با اقداماتي به جا در ساير كشورها نيز خطر اخواني ها از سر تمام خاورميانه دفع شد. اميد مي رود كه دادگاه هاي مصر با تخفيف مجازات هاي سنگين اخواني ها، گامي براي مشروعيت خود و دولت مصر بردارند؛ چون ما از كسي انتقام نمي گيريم. سوريه به جوخه اي براي سپاهيان ايران، حزب الله لبنان و البته تروريست هاي اسلامي بدل شده است و چون گردابي آنان را از سراسر دنيا به آنجا مي كشد و سپس غرق مي سازد. آنان كه براي دهه ها تقويت و تجهيز شده بودند، تا فتنه بزرگ "اتحاد جماهير بربريت اسلامي" را در خاورميانه رقم بزنند، اكنون به دست يكديگر هلاك مي شوند و نقشه هاي شان نيز با ايشان. اكنون درگيري هاي مسلحانه به ديگر رژيم مزدور ايران، يعني دولت مالكي نيز كشيده شده و ما با قيام مردمي و تغييراتي اساسي در آنجا مواجه خواهيم بود. شكست در سوريه و عراق تنها شكست رژيم هاي اين دو كشور نيست، كه شكست سياست هاي رهبران بي سواد، فاسد و آدم كش ايران نيز هست كه به نام دين جنايت مي كنند و اينك نقاب از چهره شان در منطقه فرو افتاده است و ناباورانه شكست شان را با چشمان شان در بهار عربي ديدند و با سقوط رژيم هاي متحدشان نيز بيشتر مي بينند. چون اين يك رستاخيز عليه جور و جهل و جنايت است كه تازه آغاز شده است.
      
Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn