Warning
  • JLIB_APPLICATION_ERROR_COMPONENT_NOT_LOADING
  • JLIB_APPLICATION_ERROR_COMPONENT_NOT_LOADING
  • JLIB_APPLICATION_ERROR_COMPONENT_NOT_LOADING
  • Error loading component: com_content, Component not found.
  • Error loading library: joomla, Library not found.
  • Error loading library: joomla, Library not found.
  • Error loading library: joomla, Library not found.
  • Error loading component: com_content, Component not found.
  • Error loading component: com_content, Component not found.

تهدیدها و فرصت های پیش روی ترکیه دکتر کاوه احمدی علی آبادی

عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
همان گونه که پیش بینی می شد، نامزد معرفی شده حزب عدالت و توسعه در دوره اول انتخابات به عنوان رئیس جمهور آتی ترکیه برگزیده شد؛ آن فی نفسه برای اقلیت ها و اقوام گوناگون ترکیه خبر خوبی است و به معنای تداوم گفتگوهای صلح بین دولت ترکیه و چریک های کرد بوده و بهبود تدریجی حقوق اقلیت های ترکیه در آینده. با این همه، نباید تصور کنیم که این تحولات همچون قطاری است که روی ریلی ثابت و مشخص به سمت مقصدی معین و قطعی هدایت می شود، بلکه دقیقاً برعکس، میزان موفقیت چنین گزینشی برای مردم ترکیه بستگی تام به سناریوهای مختلفی دارد که دولتمردان، مجلس و سیاسیون ترکیه در پیش می گیرند که می تواند تهدیدها را به فرصت یا برعکس بدل سازد و تبعات مثبت و منفی مختلفی برای همگان به بار آورد.
سخنان پخته رئیس جمهور منتخب ترکیه پس از برنده شدن در انتخابات ریاست جمهوری (که خود را پس از برد رئیس جمهور همگان شمرده) حکایت از آینده ای امیدوار کننده می دهد که اگر با عمل نیز همراه شود، به معنای این است که ما در مسیر درستی پیش می رویم. برای درکی درست از آنچه پیش رو داریم می بایست نگاهی نقادانه به گذشته و عملکرد بازیگران عرصه سیاسی ترکیه داشته باشیم. در همین انتخابات ترکیه ما شاهد تعدادی از بازی های درست و غلط بودیم که از تحلیل شرایط یا بعضاً عدم تحلیل درست آن برمی خاست.
از همه تعجب آورتر بازی کاملاً غلط کاندیدای رقیب اردوغان بود؛ اکمل الدین احسان اغلو. در حالی که احزاب لائیک و رقیب حزب عدالت و توسعه، کاندیدایی را معرفی کرده بودند که یک اسلام گرای میانه رو باشد و بتواند قابل رقابت با اسلام گرایان حزب عدالت توسعه، ولی از یک ماه مانده به انتخابات، نظرسنجی ها پیروزی اردوغان در همان دوره اول را نشان می داد و این وضعیت تا روز پایان انتخابات نیز ادامه داشت، اما آنان (احزاب حامی احسان اغلو) هیچ تغییر برنامه ای صورت ندادند و وعده ها و برنامه های جدیدی را برای شرکت کنندگان در انتخابات عرضه نمی کردند تا حتی بتوان امیدی به تغییر در روند نتایج انتخابات بست و تو گویی منتظر یک معجزه نشسته بودند که ناگهان همه چیز را به نفع شان تغییر دهد!! جلب نظر کردها و اقلیت ها برحسب وعده ها و برنامه های جدید حداقل کاری بود که می توانستند انجام دهند. چون درصد بالایی از رأی دهندگان به اردوغان، کسانی بودند که به خاطر حقوق برابر اقلیت ها با ترک زبان ها به وی رأی می دادند و حزب عدالت و توسعه کارنامه نسبتاً قابل قبول هم در این زمینه و هم در رابطه با مذاکره و مصالحه با پ. کا. کا. از خود به جای گذاشته است و هر حزبی اگر یک برنامه جدّی در این خصوص که قابل رقابت با حزب عدالت و توسعه باشد، عرضه نکند تقریباً شانسی برای پیروزی ندارد. این در حالی بود که احزاب لائیک ترکیه با معرفی یک اسلام گرای معتدل به عنوان کاندیدا، شانس جلب نظر بیشتر لائیک ها و سکولارهای ترکیه را نیز از خود سلب کرده بودند و برای آنان که با اسلام گرایان مخالف اند، انتخاب بین به اصطلاح نامناسب و نامناسب تر بود -که همان را نیز به سبب عدم درایت و دوراندیشی باخت اند.
کردها برای اولین بار نامزدی کرد را برای انتخابات معرفی می کردند. برای چنین امکانی نیاز به هیچ حرکت خاصی توسط سیاستمداران کرد و احزاب وابسته به پ. کا. کا. نبود، اما آنان باید برای کسب امتیازات بیشتر به حرکاتی حساب شده روی می آوردند، ولی آنان نیز در کمال تعجب به همین بسنده کردند که یک کاندیدای کرد برای اولین بار امکان شرکت به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری را دارد! و عملاً پیروزی ای از این فرصت کسب نکردند. یک حزب برای این که وزنه ای موثر در بازی های سیاسی باشد، نیاز نیست تا حتماً بالاترین رأی را بیاورد، بلکه حتی با آرای بسیار کمتر اگر حرکات درست را در ائتلاف با سایر احزاب درک کرده و برگزیند می تواند در زمره پیروزمندان انتخابات و عرصه سیاسی قرار گیرد. اهمیت وزنه آرای کردها را زمانی بهتر درک می کنیم که به آرای دیگر رقبای انتخابات نیز توجه کنیم. اردوغان تنها با حدود یک و نیم درصد از آرای بیشتر توانست در دور اول پیروز انتخابات شود و گرنه کار به دور دوم کشیده می شد و کردها می توانستند برحسب همین اختلاف میلیمتری روی ائتلاف با دو کاندیدهای دیگر مانور دهند و امتیازاتی را یا از طریق کنار رفتن به نفع یکی از کاندیداها یا حتی مشارکت در ساختار قدرت بدست آورند. عجیب تر این که، کردهای ترکیه از میان کاندیداهای رقیب تنها کاندیدای حزب عدالت و توسعه را در راه ادامه گفتگو و مصالحه ملی به عنوان موافق داشتند و کاندیدای دیگر حتی قول توقف گفتگوها را در صورت پیروزی در انتخابات داده بود، حملات تندی را علیه اردوغان ترتیب دادند و شانس آوردند که رقیب اردوغان از آرای بیشتری برخوردار نشد و با این فاصله بسیار اندک اردوغان در همان دور اول انتخابات برنده شد. و اگر احسان اغلو یا برحسب تصمیم مرددها در آخرین لحظات (در انتخابات مختلف بسیار اتفاق می افتد) یا قول های جدید می توانست نتیجه را تغییر دهد، دستاورد این همه سال مبارزه و فعالیت و مذاکره کردها برای رسیدن به مصالحه بر باد رفته بود و روز از نو و روزی از نو. بدین منظور و برای این که رقابت کاندیدای کرد به نفع احسان اغلو تمام نشود، می توانستند کاندیدای کردی را معرفی کنند که سابقه درگیری لفظی و تند با اردوغان نداشته باشد و موقعی باید از کاندیداهای تند استفاده کرد که هدف، کاهش آرای طرف مقابل باشد و کاهش آرای اردوغان برای کردها نه مطلوب که فاجعه بود. کردهای ترکیه چه در زمینه خدمات شهری و چه فعالیت های حزبی و حتی جنگ های چریکی بسیار موفق نشان دادند، اما همین انتخابات اخیر نشان داد که برای بازی های حرفه ای و حساب شده سیاسی و خوانش و تحلیل بازی ها –همه طرف ها با توجه به شرایط- هنوز نیاز دارند تا خیلی کار کنند و کارآزموده تر شوند. ادغام دو حزب، یکی کردگرا و دیگری چپ گرا نیز دیگر اشتباه بزرگ شان بود که مانع شد تا آرای ترک های چپ گرا را به خود جذب کنند و چپ گرایان ترک یا به احسان اغلو رأی دادند یا با این وضع کاندیداها تمایل چندانی برای شرکت در انتخابات از خود نشان ندادند و تعدادی نیز به کاندیدای کرد رأی دادند. در حالی که بازی درست شان آن بود که هر دو حزب کردگرا و چپ گرا، مخاطبان متفاوت شان را تماماً جذب می کردند، سپس طی یک ائتلاف، یکی به نفع دیگری کنار می رفت که آن گاه جذب کامل هر دو طیف کرد و چپگرا مقدور می شد؛ فرصتی که از دست رفت و اگر آنان احزابی نداشته باشند که به شکلی مجزا و مشخص، یکی آرای کردها و ساماندهی خدمات را پی گیری کند و دیگری تمایلات سیاسی و چپ گرایان ترک –از هر قوم و آحاد مردم- را در قالب حزبی دیگر، باز از دست خواهد رفت.
از انتخابات که بگذریم با اهداف و چالش های چند در ترکیه روبروییم. اگر اردوغان بخواهد چینش دولت را با اشخاصی نه تنها متمایل به خود که چه بسا "غلامان حلقه به گوش اش" تکمیل کند، آن یک تهدید برای او و دولت اش و کشور ترکیه خواهد بود. یکی از بزرگترین موفقیت های دموکراسی آمریکایی این بود که همواره نوعی توازن را بین دو حزب بزرگ در تصاحب دولت و مجالس (کنگره و سنا) در طول تاریخ اش اعمال کرده است و در اندک زمان هایی که دولت و مجالس در اکثریت یک حزب بوده، با افراط و سپس پشیمانی مواجه شده اند. آن شامل هر کشوری می شود و سیاستمدارانی که دوراندیشی و درک درستی از ظرفیت های دموکراسی ودستاوردهایش ندارند، عمدتاً دستخوش این اشتباه می شوند که اگر برنامه ها را آن گونه که توسط خودشان طراحی شده، مو به مو پیش برند، به نفع همگان و کشور است، ولی عملاً با نتایجی عکس انتظارشان برمی خورند.
در ترکیه شیوه پارلمانی در چند دهه اخیر بسیار موفق نشان داده و اساساً سیستم ریاستی برای کشورهایی که با بحران هایی روبرویند یا منش دموکراتیک هنوز در آن نهادینه نشده، با مشکلاتی بیش از سیستم پارلمانی روبرو می شوند و رئیس جمهور ترکیه اگر می خواهد میزان اختیارات ریاست جمهوری را افزایش دهد، نباید خیلی بر این اختیارات بیافزاید و باید مانع از قطبی شدن قدرت گردد. البته اینک اختیارات مقام نخست وزیری ترکیه بسیار از مقام ریاست جمهوری بیشتر است و این خود یک مسأله برای تقسیم قدرت است و اگر اردوغان بتواند اختیارات دو پست مذکور را تا حدی متوازن سازد و نه این که در جهت عکس، اختیارات ریاست جمهوری را بسیار بیشتر از نخست وزیری کند، نه تنها برای دموکراسی و تقسیم قدرت مضر نیست که مفید نیز خواهد بود.
از این ها گذشته، روند حقوقی و قانونی مذاکرات در پارلمان ترکیه که اخیراً کلید زده شده، در مسیری تاریخی گام گذارده شده است. اما این بدان معنا نیست که این حرکت فاقد نواقص یا چالش هایی نبوده یا نباشد. بارزترین شان این تناقض در رفتارهای دوگانه ترکیه با کردهای عراق و سوریه دیده می شود. دولتمردان ترکیه در حالی که دولت اقلیم کردستان عراق سخن از تجزیه عراق و استقلال می گوید، نسبت بدان حساسیتی ندارند، اما کردهای سوریه را که ادعای استقلال ندارند و تنها برای حفظ جان شان مقابل داعش می جنگند، نه تنها به رسمیت نمی شناسد که حتی تحریم و تهدید می کند! خطرناک تر این که حداقل باندی در سیستم های امنیتی و نظامی ترکیه که توسط طیفی از سیاسیون نیز حمایت می شود، به شکلی سازمان یافته و هدفمند از داعش حمایت و پشتیبانی از هر لحاظ می کند!! این تناقضات همگان را بر این تصور سوق می دهد که حمایت ترکیه از کردها تنها "فرصت طلبانه" است و به خاطر نفت و گاز کردهای عراق و خرید زیر قیمت شان از اقلیم کردستان از آنان حمایت می کند، در حالی که کردهای سوریه فاقد آن اند و داعش نیز چون نفت را در مناطق تحت اشغال به قیمت بسیار نازل قاچاقی می فروشد، مورد حمایت قرار می گیرد!؟ این موضوع برای آن دسته از سیاستمداران ترکیه که در این بازی غلط نقش ایفاء می کنند و آن میزان از دفاع را از مردم غزه و فلسطینیان را از خود نشان می دهند، یک "فاجعه اخلاقی" و حتی "جنایت از نوع اسلامی" است؛ یعنی حمایت های انسانی شان تنها پوششی است برای فرصت طلبی و منفعت طلبی های اقتصادی آن هم به قیمت خون مردم!! و آن برای معدود اسلام گرایان منطقه که تاکنون کارنامه نسبتاً قابل قبولی از خود بر جای گذاشته اند، تأسف انگیز و ناامید کننده خواهد بود. به خصوص که اینک اجماعی جهانی بر علیه داعش شکل گرفته سیاستمداران ترکیه باید استراتژی غلط شان در دفاع از داعش را اینک ببینند که حتی در سطح فرصت طلبانه نیز اقدامی غلط بوده است و نیروهای امنیتی ای که این طرح را به شما ارئه کردند و تأییدیه گرفتند، تا چه حد دچار خطای محاسباتی شده اند. دولتمردان ترکیه باید بدانند که اگر می خواهند به یک الگوی موفق از آشتی اسلام و دموکراسی با پایبندی عملی به اصول انسانی (و نه پیشرفته تنها محدود به امور اقتصادی) بدل شوند و به دیگران ارائه دهند، باید در کارنامه شان تجدیدنظر کنند و گرنه با عواقب ناگواری مواجه خواهند شد.  
Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn