شرح حال و خصایل فكري سید جعفر پیشه وری- تایماز نظمی

سید جعفر پیشه وری یکی از شخصیت های تاثیر گذار قرن بیستم می باشد که نخستین حکومت دموکراتیک را بعد از جنگ جهانی دوم برپا نمود. بیشتر مواقع جهت معرفی پیشه وری، زندگینامه وی از زمان رد اعتبار نامه وی در مجلس چهاردهم تا تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان بیان می شود و به پایه های فکری و چگونگی شکل گیری افکار ملی و میهن پرستانه در وی اشاره نمی گردد .
هرچند در عظمت کار پیشه وری در تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان هیچ شبهه ای وجود ندارد ولی با تبین افکار و عقاید پیشه وری در طول بیش از پنجاه سال زندگی پرفراز و نشیب وی ، به درک بهتری از چرائی و چگونگی تشکیل حکومت ملی آذربایجان پی می بریم.
کریم کشاورز که از زمان جنبش جنگل تا مجلس چهاردهم با پیشه وری دوستی نزدیکی داشت می نویسد:« او خیلی باهوش ، خیلی درست و با انصاف بود. به گمانم مدتی در مدرسه ایرانیان باکو درس می داد. بعد از آن ... مدرسه بسیار عالی علوم اجتماعی را ... تمام کرده بود و همچنین در آنجا رشته روزنامه نویسی را خوانده بود» 
حتی دشمنان پیشه وری هم  به تحسین ایشان پرداخته اند. مادر محمد رضا پهلوي خانم تاج الملوك آيریملو درکتاب خاطرات خود ضمن شرح ملاقات خود با پیشه وری، در مورد پیشه وری می نویسد: « .خيلی آدم شيرين سخن وبا سوادی بود. فوق العاده به مسايل تاريخی احاطه داشت و موقعی كه پيش من بود اطلاعات جالبی را در اختيار من قرارداد. پيشه وری می‌گفت او و رفقايش برای آذربايجان خود مختاری می‌خواهند تا حكومت محلی تشكيل داده و اوضاع و احوال مردم بيچاره و پريشان را بهبود ببخشند....» 
نام اصلی ایشان پرويز جوادزاده می باشد که در سال  1272شمسی در روستای زوایه(سید لر زیوه سی) خلخال متولد شد. و پس از گذراندن دوره ابتدائی در زادگاه خویش، در 10 سالگی در اثر فقر و ناامنی حاکم بر خلخال، لاجرم  به همراه خانواده خود به باکو رفت.
پیشه وری هیچ موقع این برهه از زندگی خویش را فراموش نکرد. بعد از سالها زندگی در باکو و انجام فعالیتهای متعدد (علنی و زیرزمینی) ژورنالیستی، سیاسی و حزبی باز هم در بازجویی های  زندان رضاشاه چنین می نویسد:
«... بلوک خلخال بواسطه شرارت ایل شاهسون، شلوغ و در معرض تاخت و تاز بود. ما بعد از غارت شدن هستی و خانمانمان مجبور شدیم با فامیل و پدر و مادر خودمان مسافرت به روسیه نماییم برای این که وسایل زندگی برای ما هیچگونه باقی نمانده بود.» 
شاید نخسین جرقه مبارزه علیه وضع موجود و گسترش عدالت از همین زمان در شخصیت وی شکل گرفت . به همین جهت و بعد از پیروزی انقلاب اکتبر روسیه و اعلام هواداری از ملل تحت ستم،  پیشه وری همانند بسیاری از انقلابیون و روشنفکران ایران و حتی جهان، به یک پشتوانه قوی برای مبارزه با استبداد امیدوار شده وبه این انقلاب علاقمند شدند.
مرحوم پیشه وری بعد ها در روزنامه آژیر در این مورد چنین می نویسد: «... در این میان جنگ بین المللی]  اول[ و پشت سر آن انقلاب اکتبر روسیه ] 1917[ سررسید. اقیانوس نهضت اجتماعی مرا هم مانند سایر جوانان معاصر از جای خود تکان داده ، به میدان سیاسی انداخت.... » 
فعالیت مطبوعاتی ایشان اندکی پس از در گرفتن انقلاب فوریه 1917 در روزنامه «آچیق سوز» که ارگان حزب مساوات به سردبیری محمد امین رسولزاده منتشر می شد  شروع شد.  ارتباط با اشخاصی چون محمد امین رسول زاده و آشنایی با افکار ملی و میهن پرستی ایشان ، پایه های فکری پیشه وری را بنیان نهاد. در این زمان سید جعفر « سر در آرمانی نهاد که از طریق آن می خواست عدالت، برابری و برادری را نه تنها برای هموطنانش که برای همه مردم جهان به ارمغان آورد»    
پیشه وری در ادامه با مشاهده مشکلات کشور متبوع خویش، مصمم به فعالیت جهت آزادی ملت تحت ستم خویش گردید  و به حزب دموکرات علاقمند شد . روزنامه نگاری حرفه ای را در ارگان کمیته باکوی حزب دموکرات (جنبش آزادیستان)دنبال کرد. در این دوره بعد از آشنایی با محمد امین رسولزاده ، اینک با افکار آزادیخواهی شیخ عالیقدر آذربایجان ، مرحوم خیابانی آشنا شد
حزب دموکرات شاخه باکو با تلاش های مرحوم محمدعلی تربیت به بوجود آمده و با حزب دموکرات به رهبری شیخ محمد خیابانی همکاری و ارتباط داشت. حتی بنا به نوشته خود پیشه وری: « حزب دموکرات باکو صددرصد تابع کمیته ایالتی آذربایجان بوده و از تبریز مستقیما دستور می گرفت و از کارهای خود به آن گزارش می داد.» 
پیشه وری در 26 سالگی با اندیشه های رسولزاده و شیخ محمد خیابانی کاملا آشنا شده بود و رسما در فعالیتهای سیاسی و حزبی فعالیت داشت.  تا اینکه در سال 1918 پس از متلاشی شدن حزب دموکرات شاخه باکو ، به همراه بسیاری از اعضای حزب دموکرات به حزب عدالت پیوست
عبدالصمد کامبخش در این مورد می نویسد:« در سال 1916 عده ای از کارگران ایرانی گروهی بنام « عدالت» بوجود آوردند که بر پایه آن در ماه 1917 حزب سوسیال دموکرات«عدالت» به رهبری اسداله غفارزاده یکی از انقلابیون با تجربه زمان خود تشکیل گردید
پیشه وری هم  که در دوران کودکی فقر، نا امنی و ناعدالتی بسیاری را تجربه نموده بود و در ده سالگی به ناچار تن به مهاجرت داده بود به مرام كمونيستي (که شعار برابری ملل را می داد و هنوز چهره واقعی آن مشخص نشده بود) علاقه‌مند شد.
سید جعفر جواد زاده خلخالی  علیرغم سکونت در باکو، بسان بسیاری از ایرانیان مهاجر از نزدیک تحولات داخلی ایران را پیگیری می کردند و به موقع واکنش نشان می دادند. بطور مثال در آوریل 1918 از طرف حزب عدالت تصمیم گرفته شد جهت پیشرفت جنبش جنگل ارتباطی با رهبر این جنبش برقرار گردد.  و یا اینکه  بعد از اینکه حزب مساوات استقلال آذربایجان  را اعلام و باکو را پایتخت خود قرار داد. دولت  وقت ایران (وثوق الدوله)، سید ضیاء طباطبایی را با هیئتی جهت عقد قرارداد با دولت آذربایجان به باکو روانه کرد . در این زمان پیشه وری  به نمایندگی از فرقه عدالت به دیدار سید ضیاء رفت تا نظرات فرقه را درباره اوضاع ایران، دولت وثوق الدوله و قرارداد 1919 به او اطلاع دهد.
در سال 1301/1922 ایشان در روزنامه حقیقت به این ملاقات اشاره کرده و درباره مذاکراتش با سید ضیاء نوشت:« من وضعیت فلاکت بار ایران را برای تو تصویر می کردم ولی تو می گفتی ایران بهشت شده است . و به من می گفتی که چون تو مدتی است از ایران دور افتاده ای نمی دانی ایران چه شده است. .... یاد داری که تو مرا دعوت می کردی که بیاییم باهم کار کنیم و خیلی از وثوق الدوله تعریف می کردی؟ .... آن روز ما به تو می گفتیم که ما به دست ملت و شاید با دست خود انگلیس ها قرارداد را پاره می کنیم و سلطنت وثوق الدوله را به هم می زنیم ولی تو می خندیدی...... آن روز ما به تو می گفتیم نجات ایران در کوتاه کردن دست خیانت کار انگلیس ها است و تو ما را دیوانه می پنداشتی و می گفتی قوه ای قوه انگلیس ذر دنیا پیدا نمی شود
حزب عدالت  بعد از تشکیل در باکو، در سالهای بعد گروه‌هایی را اعزام می‌دارد تا با سازمان‌های موجود و پراکنده در ایران تماس بگیرند. اسناد موجود و خاطرات فعالین «اجتماعیون عامیون»، که در دست است نشان می‌دهد که اواخر سال ۱۹۱۹ (آذر۱۲۹۷) گروه‌های «اجتماعیون عامیون» در شهرهای تبریز، تهران، رشت، قزوین، زنجان، مشهد، مازندران، مرند، خوی، اردبیل و خلخال فعالیت می‌کرده‌اند. و از  ابتدای تشکیل حزب «عدالت» ارتباط بلشویک  ها با نهضت جنگل آغاز شد و حاج احمد کسمائی در خاطرات خویش این مسئله را تایید می نماید
طی سه سال ارتباط اشتراکیون (اردیبهشت 1296 تا اردیبشهت 1299) با نهضت جنگل ، و عملکرد بهینه آنها در این مدت، اعتماد بین طرفین ایجاد شد و نهضت جنگل احساس کرد در مقابل انگلیسی ها می تواند اشتراکیون و بلشویک‌ها را متحدانی استراتژیک بدانند.
تا اینکه به دنبال اشغال باکو و  چیرگی  بولشویک‌ ها  بر جمهوری آذربایجان(اول مه 1920/ 11 اردیبشهت 1299) ، در اردیبهشت  1299 ارتش سرخ (يعني پس از سه سال از انقلاب بلشويکي) بار ديگر برای دستگیری دنیکین، که علیه حکومت نوپای کمونیستی شوروی می‌جنگید، وارد بندرانزلی شد.
بعد از ورود ارتش سرخ به انزلی، پیشه وری که اکنون 27 سال داشت بعد از 15 سال اقامت در آن سوی رود آراز، به همراه هیئتی و ]و بقولی راس هیئتی[ از اعضای حزب کمونیست(عدالت) در اوایل خرداد 1299 به گیلان اعزام می شود.
جهت آشنایی بیشتر با شخصیت پیشه وری و عملکرد وی در مدت اقامت خویش در گیلان به خاطرات کریم کشاورز رجوع می کنیم که می نویسد" عمیدالسلطان به اتفاق بعضی اعضای ناباب آذربایجانی فرقه عدالت، شبانه به خانه های متولین سرریزمیکرد وبه عنوان رکیز(مصادره) اموال آنان را می برد. تاحدی سرانجام " گند" اینکاردرآمد وحتی شورویها که به امورغیرنظامی کمترتوجه داشتند باخبر شدند. عمیدالسلطان وعناصرفرقه عدالت باکوبه بهانه اینکه اموال مصادره شده را برای رفع احتیاج ارتش سرخ می خواهنداین دستبرد های شبانه را میزدند وطلا وجواهروغیره را می بردند و بدیهی است که بد نامی این اعمال- که به نفع دولت تهران وانگلیسیها بود- برای ارتش سرخ میماند. شورویها به مراکز خود گزارش دادند وکمیته انقلاب گیلان هم درصدد چاره جویی برآمد وبالنتیجه " آقایوفها" که درواقع منشا چپرویهای عدالتی ها بودند برکنارشدند وسید جعفرپیشه وری به کمیسری داخله منصوب شد. وبی درنگ پس ازانتصاب، چند بار پی در پی درروزهای جمعه ازبالکن " عمارت سنگی" که محل مالیه بود نطقهایی  به زبان فارسی که  بسیار موثرا فتاد ایراد کرد. ...
بلافاصله بعدازانتصاب پیشه وری به سمت کمیساریای داخله وضع عوض شد . به ویژه که مضمون نطقهایش هم با پیشینیان فرق داشت واز " اشتلم" و " اولدوروم" درآن خبری نبود. گذشته ازاین حرفهایش با عمل توام بود و کم کم مردم به سخنان او اعمتاد پیدا کردند ومصادره ها موقوف شد. واین پشتوانه استواری بود برای سخنان تسکین دهنده او."  
هرچند در مورد تاریخ ورود پیشه وری به گیلان اختلاف نظر وجود دارد ولی در کلیت امور خللی وارد نمی کند. پیشه وری در بهار 1299/1920 به گیلان وارد می شود و نقش فعالی در راستای اهداف خویش ایفا می کند. او بعد ها در روزنامه آژیر در مورد چنین می نویسد:
« نهضت جنگل مرا هم مانند همه آزادیخواهان ایرانی جلب نمود.... به اتفاق دوستان صمیمی خود که اغلب آنها توی حزب توده هستنددر ده، شهر،  در فرونت ] جبهه[ ، زیر آتش گلوله توپ پیش می رفتیم،کار می کردیم ، نبرد می کردیم ، غذای روحی ما ایمان و عقیده بود»
وی که  اهل قلم و روزنامه نویس بوده است بازهم برای مبارزه قلم را انتخاب کرد. پبشه وری مبارز خستگی ناپذیری بود که شبانه روز به فکر وطن خویش بود او از نوشتن، از اطلاع رسانی و از فریاد دردهای ملت خویش خسته نمی شد . لذا با همکاری برخی رفقا در این مدت روزنامه «کامونیست» را که ارگان حزب عدالت بود را در رشت منتشر کردند.
بعد از جدایی میرزا کوچک خان از جنبش جنگل و خروج وی از رشت ، روز 9 مرداد 1299 شمسی /  29 ژوئیه 1920 / 12 ذیقعده 1338 قمری  کودتا شروع شد و تمام جاهایی که طرفداران کوچک خان در آنجا تمرکز داشتند  اشغال گردید. و جمهوری انقلابی به رهبری احسان اله خان تشکیل گردید.
سید جعفر پیشه وری یکی از تاثیر گذارترین سیاست مدارن قرن بیستم ایران در این جمهوری جنگل تاثیر مثبتی داشتند و به عنوان وزیر کشور رهبری جدید انقلابی چند رهنمود صادر کرد که هم ناظر بر استقرار رژیم تازه و هم بازگرداندن نظم به اوضاع درهم ریخته بود.  خسرو شاکری در کتاب میلاد زخم می نویسد: " نخستین اعلامیه به امضای کمیسر جنگ]وزیر کشور[ ، جوادزاده خواستار آن شد که کسانی (نظامی یا غیر نظامی) که اموال دولتی را غارت کرده اند بلافاصله و ظرف 24 ساعت آنها را بازگردانند و یا منتظر مجازات شدیدی باشند.
جواد زاده در بیانیه دیگری اعلام کرد
« هیچ مامور پلیسی حق ندارد اهالی ایالت را جریمه کند. و نقض کنندگان این دستور در دادگاه کمیته انقلابی محاکمه خواهند شد.
یکی دیگر از اقدامات پیشه وری  در این برهه از زندگی خویش، شرکت در کنگره ملل شرق می باشد. این کنگره که ارگان کمونیستهای ایران آنرا " مجمع نمایندگان شرق" می نامند.  برای مطالعه وبررسی اوضاع سیاسی واجتماعی واقتصادی کشورهای شرق وپیدا کردن وسایل آسایش وسعادت آنها تشکیل شده بود.  این کنگره یکماه بعد از تشکیل دولت جدید در گیلان و درروزچهارشنبه اول سپتامبر 1920 میلادی (مطابق با نهم شهریور 1299 وهفدهم ذیحجه 1338) درشهر باکوافتتاح یافت و در 8 سپتامبر به پایان رسید.  در این کنگره 1891 نماینده از 32 کشور از شرق مراکش گرفته تا منچوری، شرکت داشتند.
بعد از این کنگره پیشه وری از جنبش جنگل جدا شد ودر خرداد 1300 شمسی به منظور شرکت در کنگره سوم کمنترن تهران را ترک کرد و بعد از برگزاری کنگره در مسکو، مجدا به باکو برگشت وحدودا 5 الی 6 ماه در آنجا توقف می کند. و در آنجا روزنامه اکینجی را منتشر کرد.
پیشه وری درزمان بازجویی می نویسد:" ... بعد درموقعی که گیلان انقلاب شد بنده هم آمدم در گیلان دو ماه داخل انقلاب بودم در قسمت دسته احسان الله خان، بعد از دو ماه توقف در آنجا دیدم که وضعیت جورخوبی نیست و قضیه بالاخره بر خلاف منافع ملی انجام خواهد گرفت استعفا داده و به باکو مراجعه کردم."(
پیشه وری بعد از بازگشت به تهران به همراه چند تن از همفکران خود روزنامه حقیقت را منتشر می کند. او که در این زمان، جوانی 29 ساله بود و حوادث و اتفاقات زیادی را از سر گذرانده ، با معصومه خانم مصور رحمانی، دختر میرزا ابراهیم خان صنیع الدوله معروف عکاس باشی ازدواج می کند. و از او صاحب تنها فرزندش «داریوش» می گردد. « حقیقت» بزودی به یکی از روزنامه های مطرح زمان خود مبدل گشت و به گفته اردشیر آوانسیان ، گاهی اتفاق می افتاد که یک شماره « حقیقت» را حتی به پنج تومان هم نمی شد بدست آورد.
با نگاهی به مقالات پیشه وری در روزنامه حقیقت می بینیم تاکید بر اصلاح طلبی، قانون اساسی، مشروطیت و آزادی از دغدغه های فکری ایشان بود که کاملا متضاد با افکار کمونیستی و چپ می باشد.
آخرین شماره روزنامه حقیقت در پنجم تیرماه 1301 ش منتشر شد و سبب توقیف آن هم مقاله ای از سید جعفر پیشه وری بود. اندکی بعد از توقیف حقیقت، پیشه وری به باکو رفت و به مدت چهار سال در آنجا ، به گفته خودش، به شغل معلمی مشغول شد.
در سال 1306 دومین کنگره حزب کمونیست ایران در اورمیه تشکیل یافت و پیشه وری در آن شرکت داشت. هدف از این کنگره ، بررسی و ارزیابی حکومت رضاخان، و چگونگی به قدرت رسیدن او و تعیین موضع حزب نسبت به حکومت رضاشاه بود.
در ششم دی ماه 1309 پیشه وری دستگیر شد و به مدت ده سال از بهترین روزهای عمر خویش را در زندانهای رژیم پهلوی بسر برد.
بعد از سقوط رضا خان در 25 اسفند  و اشغال ايران ، به تاريخ 27 شهريور 1320 «فرمان ملوکانه  دایر  بر عفو عمومي» صادر شد.  بر اين اساس پيشه وري که در زندان کاشان بسر می برد در روز 29 شهریور از زندان آزاد شد  و روز اول مهر ماه کاشان را به مقصد تهران ترک کرد.
به محض آزادي، از طرف ایرج اسکندی به  جلسه مؤسسان حزب توده شركت دعوت شد و به ادعای برخی مورخین به عضویت « هیئت مرکزی موقت» در آمد. به همراه ايرج اسكندري اولين مرام نامه حزب را نوشت اما خيلي زود به دليل اختلافاتش با رهبران آن كناره گرفت .
اما در اين رابطه برخي منابع  همانند علی مرادی مراغه در کتاب «از زندان رضاخان تا صدر فرقه» می نویسند كه پيشه وري رسماً به عضويت حزب توده در نيامده بود چرا كه نسبت به اكثر سران حزب گرايشي دموکرات داشت و گرایشان وی منافاتی با مرام کمونیستی داشت.
ایرج اسکندری هم دموکرات بودن پیشه وری را تایید می کند و می نویسد:« آراد شس (اردشیر) بطور کلی آدم جاه طلبی بود و ضمنا خودش را استالین ایران می گفت و... دائما چپ روی می کرد... در نتیجه همین چپ روی ها یواش یواش این اشخاص ] دموکرات[ را که ما آورده بودیم یکی بعد از دیگری رفتند... پیشه وری هم در نتیجه آمدن اردشیر جا خالی کرد»   
پیشه وری در سال 1322 (در روزنامه آژیر) درباره اینکه چرا عضو هیچ حزبی نیست  توضیح داده و می نویسد« اغراض شخصی، حس مرید بازی و جاه طلبی » اجازه نداده و نمی دهد.
پیشه وری بعد از این وقایع درصدد برآمد برای تبلیغ و ترویج مواضع و نظریات سیاسی و اجتماعی خود و احتمالا با چشم انداز تشکیل یک حزب سیاسی روزنامه ای  منتشر نماید.  لذا روزنامه آژیر از دوم خرداد 1322 منتشر گردید. پیشه وری آژیر را با حداقل امکانات و با کمک کریم کشاورز منتشر می کرد.
کریم کشاورز  دراینباره می نویسد:« ما در آژیر واقعا بالنسبه یک روش معتدل داشتیم، بلند پروازی نمی کردیم حتی المقدور از چپ رویها احتراز می کردیم. از هیاهویی که بعضی از جوانان راه انداخته بودن به دور بودیم. باری در بسیاری از محافل روزنامه آژیر را روزنامه عاقلی می دانستند ... ما یعنی روزنامه آژیر در عین حال تا حدی با مخالفت حزب توده هم مواجه بودیم. نه این که کمیته مرکزی یا مقامات بالای حزب توده علنا با ما مخالف کنند- ولی افراد ضدیت می کردند و این موضوع حتی در زمان مطرح شدن اعتبارنامه پیشه وری در مجلس- هم – سر زبانها افتاد. به این معنی که اعتبارنامه پیشه وری یک یا دو رای کم داشت و مشهور شد که آن یک یا دو رای را دو نفر از مخالفین پیشه وری در حزب توده – یعنی فراکسیون پارلمانی حزب توده – به او ندادند. حتی اعضای بی طرف مجلس به او رای دادند ولی آن دو نفر ندادند. من صحت این خبر را تایید نمی کنم ولی گویا یکی از آن دو نفر ایرج اسکندری بود که او هم رای نداد و در نتیجه اعتبار نامه پیشه وری رد شد...... نفر دیگری که می گفتند رای نداد آراد شس آوانسیان بود. ...»
نگاهی به مطالب روزنامه آژیر به راحتی ما را با افکار و عقاید پیشه وری آشنا می کند. نویسنده مقاله « پیشه وری ما و پیشه وری دیگران» در ویژه نامه مجله گفتگو در این باره چنین می نویسد:« پس از انتشار روزنامه آژیر ، پیشه وری امکان آن را پیدا کرد که علاوه بر موضع گیری در قبال تحولات و رویدادهای مهم کشور و ارائه راه حل هایی برای آنها ، هدف سیاسی و اجتماعی خود را نیز مطرح و دنبال کند. هدف های او عبارت بودن از جلوگیری از احیای دیکتاتوری، برقراری آزادی های سیاسی و اجتماعی، اجرای اصلاحات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به منظور نوسازی کشور و حذف بقایای نظام دیکتاتوری رضا شاه ، پیشه وری تحقق این هدف ها را در گرو تشکیل جبهه متحد آزادی خواهان ، اجرای قانون اساسی و تشکیل دولت مقتدر ملی می دانست»
همزمان با انتشار روزنامه آژیر ، حزب دموکرات در تابستان 1323 شکل گرفت که در واقع احیای دوباره حزب دموکرات صدر مشروطه بود.
پیشه وری هم که در 22 تیر 1323 اعتبار نامه وی علیرغم رای نیاوردن در مجلس رد شده بود به شدت از اعضای حزب توده ناراحت بود و فراکسیون پارلمانی حزب توده را در رد اعتبار نامه خویش مقصر می دانست.  با رهبران حزب دموکرات تماس گرفت. تقاضای عضویت نمود.
عضویت پیشه وری حتی در کمیته ایالتی حزب دموکرات پذیرفته شد.   و اندکی بعد بعضی دوستان معدودش از جمله دکتر جاوید نیز وارد این حزب شدند.
پیشه وری بعد از سالها مبارزه و تحمل زندان و کسب تجربیات ارزشمند در راستای رهایی ملل تحت ستم ، بهترین گزینه را روشهای اصلاح طلبانه و دموکراتیک می دانست لذا کاندیدای انتخابات مجلس چهاردهم از تبریز شد. تا از تریبون مجلس به پیگیری اهداف ملی و اصلاح طلبانه خویش بپردازد.
هرچند ایشان رای اول مردم آگاه و فهیم تبریز را کسب کرد ولی مجلس فرمایشی که از وجود شخصیت های مستقل  و مردمی مثل پیشه وری بسیار می ترسید اعتبار نامه وی را زیر سوال برد و علیرغم انجام لابی های مختلف رد اعتبار نامه ایشان رای نیاورد و تعداد رای موافق و مخالف مساوی شدند ولی ارتجاع که هیچ گونه حاضر به تحمل پیشه وری در مجلس نبود ایشان را به بهانه رد اعتبارنامه از مجلس اخراج کردند.  تا همانند شیخ محمد خیابانی ، پیشه وری هم از مجلس ناامید شده و رو به سوی تبریز قهرمان نهاد.
پیشه وری به خوبی می دانست که شيخ محمد خياباني نماينده دموکرات آذربايجان که از جو ارتجاعي مجلس به تنگ آمده بود، نطق خود را در سبزه ميدان تهران و در ميان مردم انجام داد.و از آنجا به آذربايجان آمد و شش ماه تمام حساب مردم آذربايجان را از ارتجاع حاکم مرکزي بريد.لذا ایشان هم به تاسی از اسلام خویش ، شیخ محمد خیابانی ، در مرداد 1324 راهی تبریز شد.
   تاکید بر انتخاب انجمن­های ایالتی و ولایتی که در ماده 2 بیانیه 12 شهریور 24 به عنوان زمینه تشکیل فرقه دموکرات از آن سخن رفته، حدود 25 سال پیش نیز از دغدغه های فکری پیشه وری بود، و در مقاله «حکومت مرکزی و اختیارات ملی» در روزنامه "حقیقت" بر آن تاکید کرده بود. ولی  این مسئله در سال اول انتشار روزنامه آژیر، به عنوان یکی از موضوعات اصلی دلمشغولی پیشه وری نبود، تا اینکه  بعد از رد اعتبار نامه اش از مجلس چهاردهم  و مایوس شدنش از وورد به مجلس ، دوباره بعد از 25 سال در روزنامه آژیر به آن پرداخت.
پیشه وری  که در مرداد 1324 مدیریت روزنامه آژیر را به کریم کشاورز و فریدون ابراهیمی داده و راهی تبریز شده بود در سوم  شهریور 1324  خبر توقف روزنامه آژیر از طرف فرماندهی نظامی را شنید.و در نهایت پیشه وری بنیان فرقه دموکرات آذربایجان را در 12 شهریور 1324 پایه گذاشت و در 21 آذر به تشکیل حکومت ملی آذربایجان اقدام کرد.
Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn