پاسخ اهانت صدا وسیما به لر، انکار هویت عربی احواز نیست ــ مهدی هاشمی

اهانت به انسان از سوی هر کسی صورت بگیرد عملی ناشایست است و درخور اعتراض و انتقاد. اهانت صدا و سیمای جمهوری اسلامی به مردم لر عملی غیرانسانی و محکوم است.
اما تظاهرات مهاجران لر در شهرهای اقلیم احواز موجی از نارضایتی در میان عرب‌های احواز به همراه داشته است. ملت عرب احواز دهه‌هاست که مورد هدف اهانت و تحقیر رسانه ها و مطبوعات و نشریات و کتب و مجلات همان دولتی قرار گرفته است که اخیرا به لرها توهین کرده است. همان عقلی که به مردم لر و بختیاری اهانت کرد، پیشتر در رسانه‌ها و کتب درسی و نشریات خود، عرب‌ها را ملخ خور، سوسمار خور، پا پتی، جاسوس، خائن و غیره و غیره نامیده است و هنوز هم می‌نامد.
مهدی هاشمیعربی که مزه تحقیر و اهانت را چشیده است به هیچ وجه اهانت به لر و بختیاری را نمی‌پذیرد. اما آیا لرها خود راضی به چنین کاری علیه عرب‌ها هستند! آیا لرها به دلیل اینکه مورد اهانت دولت مرکزی قرار گرفته اند، می‌توانند هویت و وجود عرب‌ها در احواز را زیر سئوال ببرنند و بر یکی از اساسی ترین سیاست‌های غیرانسانی نظام صحه گذارند. بررسی تظاهرات لرها در احواز و امکانات تظاهر کنندگان و انعکاس وسیع آن در رسانه‌های داخلی و خارجی نشان از آن دارد که مافیای غیر عرب حاکم بر احواز که بخش وسیعی از آنان لر هستند، در آن نقش داشته‌اند.
نگرانی عرب ها از سیاستهای پاکسازی نژادی و تغییر بافت جمعیتی شهرهای اقلیم احواز، مبتنی بر دلایلی آشکار است. تجربه مهاجرت شهرنشینان تهرانی و اصفهانی و یزدی که به تنهایی در حدود هفتاد درصد مهاجران به اقلیم احواز در دوره پهلوی را داشته اند، نشان می دهد که ضریب بازماندگی مهاجران شهری به اقلیم احواز به شدت پایین تر از مهاجران غیرشهری است.
از لحاظ تاریخی شهر عبادان و مهاجرت وسیع لرها به این شهر و دستیابی آنها به رفاه اجتماعی و اقتصادی سطح عالی آنهم در حالی که عربها در حاشیه شهرها فقیرانه زندگی می‌کردند، اثر ناخوشایندی را در حافظه تاریخی ملت عرب احواز به جای گذاشته است. حاشیه نشینان فقیر شهر عبادان، ویرانی این شهر در زمان جنگ را مجازات الهی علیه بی عدالتی و شکاف شدید طبقاتی قلمداد می‌کنند.
در شمال اقلیم احواز نیز حمایت رژیم پهلوی از فئودالهای لر در دوره پس از جنگ جهانی دوم سبب شده تا هزاران هکتار زمین به زور از دست کشاورزان عرب غصب شده و در اختیار مهاجران لر قرار داده شود. منطقه حد فاصل سوس تا شوشتر و تا شمال دهستان شعیبیه محل نزاع قبائل عرب برای حفظ زمین‌های خود در تقابل با فئودالهای لر و مهاجران لر مسلح به سلاح و قدرت رژیم پهلوی بوده است.
بندر خورموسى(بندر شاپور یا بندر امام)  در دهه‌های اول تاسیس آن به کلی از مهاجران غیرعرب شکل گرفته بود که درصد بالایی از آنها لر بودند. در معشور و بندر شاپور و عبادان و احواز و نیشکر السبعه (هفت تپه) اکثریت مطلق فرصت های شغلی در اختیار مهاجران غیر عرب قرار داده شد که بخش بزرگی از آنها لر بودند. تا سال ۱۳۵۵ شمسی در حدود ۵۱۰ هزار مهاجر غیرعرب در اقلیم احواز اسکان داده شدند و در حدود ۲۵ درصد جمعیت این اقلیم متشکل از مهاجران غیرعرب شده بود.
جنگ هشت ساله ایران و عراق بلایی بود که بلای پاکسازی نژادی و طرح های تغییر بافت جمعیتی شهرهای اقلیم احواز را برای مدتی متوقف ساخت. پس از پایان جنگ دولت مرکزی با اجرای طرحهای هفت گانه نیشکر در غالب ۱۰ منطقه کاشت، بیش از ۲۵۰ هزار هکتار از مرغوبترین زمین های کشاورزان عرب در اطراف رودخانه کارون از شوشتر در شمال تا شهر محمره در جنوب را مصادره کرد.
نسبت خیلی بالایی از هزاران فرصت شغلی ایجاد شده در اختیار مهاجران لر قرار گرفت و کار به جایی رسید که در سالهای اخیر مسئولان طرح های نیشکر به شکل برنامه ریزی شده در برابر دیده عرب ها، آغاز فصل کشت نیشکر را با توشمال لری جشن می گیرند.
در همایش یکروزه «آسیب شناسی اثرات انتقال آب خوزستان بر منافع ملی» که دراسفند ماه سال ۱۳۸۷ برگزار شده بود، محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، با حضور استاندار و امام جمعه احواز و دیگر مسئولان استانی اعلام کرد که کارون ضمانت عدم استقلال احواز از ایران است. وی احواز را جزئی از اقلیمی دانست که اکثریت آنرا ساکنان لر استانهای مجاور احواز تشکیل می دهند! وی اعلام کرد که زمین های اقلیم احواز باید نیازهای ساکنان این اقلیم را فراهم کرده و مشکل بیکاری آنان را برطرف سازد.
در اقدامی مشابه مقتدایی استاندار احواز در مراسم تصدی این منصب از انسجام و وحدت ملل مختلف ساکن درطول بستر رودخانه کارون خبر داد. وی از تلاش دولت برای اجرای طرح ۸۰۰ هزار هکتاری کشاورزی و وحدت میان عرب ها و لرها در زمینه محقق شدن طرحهای دولت خبر داد. این همان طرحی است که حسن روحانی در سفر اخیر خود به احواز اجرای آنرا تاکید کرد.
دهها دلیل دیگر وجود دارد که نشان می دهد دولت مرکزی ایران سعی در تغییر بافت جمعیتی اقلیم احواز دارد. در دو دهه اخیر مسئولان حاکم بر اقلیم احواز نظیر استانداران، چند بار در مراسم رسمی و در دیدار با مسئولانی از کشورهای همجوار با برتن کردن لباس لری و اجرای موسیقی لری سعی کرده اند تا هویت لری را به عنوان هویت اقلیم احواز جا زنند.
در حالی که مناطق عرب نشین دارای آمار بیکاری بالای شصت و یا هفتاد درصد هستند، هر فرصت شغلی که یک مهاجر به آن دستیابی پیدا می کند در حقیقت حقی است که با زور دولت مرکزی از مردم عرب ستانده است. هر نانی که مهاجر لر در احواز می خورد در حقیقت نان عرب حاشیه نشین و فقیری است که فرد مهاجر با زور دولت مرکزی به آن دست یافته است.
به هر اندازه که مهاجران در راستای سیاستهای غیرانسانی دولت مرکزی به کار گرفته شوند، به همان اندازه عرب های مورد تبعیض واقع شده احساس غرابت و دشمنی نسبت به آنها خواهند داشت.
صمیمانه به تمامی مردم شریف لر اطلاع می دهم که مهاجرت به احواز در راستای پایمال سازی حقوق ملت عرب از سوی دولت مرکزی پی ریزی شده است. هر انسانی که متعهد به انسانیت و اخلاق است خود را درگیر این سیاستهای غیرانسانی نمی سازد. به تمامی لرها اطلاع می دهم که مهاجرت به احواز عملی غیرانسانی است و از آنها می خواهم که آلوده این کار نشوند.
سیاستهای دولت مرکزی از دوره پهلوی تاکنون، بواسطه استفاده ابزاری از نیاز بشری به رفاه و پیشرفت توانسته است تا مردمان لر را در راستای سیاست تغییر بافت جمعیتی و محروم کردن عرب ها از توسعه و پیشرفت به کار گیرد و ضربه های شدیدی به وجهه لرها در حافظه تاریخی ملت عرب احواز وارد کند.
اعتراض لرها به اهانت صورت گرفته علیه آنان درشهر احواز و نه در شهرهای صد در صد لر نشین آنهم با آنهمه آمادگی و تجهیزات، این تجمع اعتراضی را در راستای سیاست تغییر بافت جمعیتی اتخاذ شده از سوی دولت مرکزی قرار می دهد.
لرها که امروز از یک اهانت لفظی به خشم آمده اند بایستی به خوبی احساس کنند که چه بر سر ملت عرب همسایه آنها در اقلیم احواز آمده است. آنان بایستی به خوبی اهمیت موضوع هویت خویش را درک کرده و هویت خود را در مناطق ملی خود تعریف کنند تا زمینه مصادره هویت و جغرافیای مردم عرب را برای اهانت کنندگان به خود و اهانت کنندگان به مردم عرب فراهم نکنند.
Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn