اينك نقطه عطفي در تاريخ كردها؛ فرصت ها و همزمان تهديدها- دکتر کاوه احمدی علی آبادی

عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري
عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)
ما اينك دقيقاً در نقطه عطف تاريخ كردها در منطقه ايستاده ايم و اما اين برهه حساس همان قدر كه مي تواند فرصتي براي دستيابي كردها به حقوق معوقه تاريخ شان باشد مي تواند تهديدي براي بر باد رفتن همه چيز نيز باشد كه اگر رهبران كرد بدون توجه بدان ها دچار "ذوق زدگي" و افراط گرايي شوند و برخي از ملاحظات را ناديده بگيرند، آن ممكن است به بهانه اي براي بازتوليد ستم و تبعيض نسبت به كردهاي منطقه بدل شود.
كردهاي سوريه كه تا پيش از بهار عربي از ابتدايي ترين حقوق شان محروم بودند، مدتي است كه در شمال سوريه داراي خودمختاري هايي از آن خود شده اند و از تمام سوريه امن ترند. كردهاي تركيه پس از سال ها مبارزات چريكي و حتي تروريستي (بمب گذاري هاي كور) با دولت هاي ملي گراي تركيه، حالا طي گفتگوهايي تاريخي گام به گام به سوي حقوق و مطالبات شان نزديك تر مي شوند. اصلاحات با برخي از خواسته هاي اقليت هاي تركيه توسط دولت تركيه شروع شد و سپس روند عفو محكومان كليد خورد و ادامه يافت، ولي درخواست رهبران كرد حقوقي و قانوني ساختن روند گفتگوها و توافقات بود كه خوشبختانه با لوايحي كه به توافقات كردها با دولت مركزي تركيه جنبه حقوقي و قانوني مي بخشد، خواست كردها تأمين شد و روند مذاكرات و مصالحه كه با تهديدات جدّي روبرو بود، از بحران و خطر توقف خارج شد، گرچه هنوز برخي مخاطرات اين روند مذاكره و مصالحه را تهديد مي كند كه اگر مي خواهند اين پروسه درست تداوم يابد بايد مورد توجه واقع شوند. كردهاي عراق كه بسياري از آن ها ساكن مناطق اقليم كردستان عراق نبودند، حالا به آغوش كردستان بازگشته اند و منتظر يك همه پرسي هستند تا آن جنبه قانوني و رسمي به خود بگيرد و همزمان با حضور نيروهاي پيشمرگه در مناطق كردنشين از درگيري هاي اخير عراق تا حد زيادي به دور و مصون مانده اند. با اين همه، كردهاي عراق بيش از هر منطقه ديگر كردنشين ممكن است كه در تله يك بحران جدّي و حتي جنگ داخلي با دولت مركزي عراق كشيده شوند كه اگر رهبران شان درايت لازم را به خرج ندهند و دستخوش احساسات ملي گرايي شده و نابينا شوند، خود حتي كردهاي ساير كشورها را دچار مشكلات اساسي مي سازند و يك فرصت ديگر تاريخي را به سبب افراطي گري و زياده خواهي به تهديدي واقعي بدل خواهند كرد.
در سوريه بايد نيروهاي نظامي كردهاي آنجا توسط پ. كا. كا. از نظر تسليحاتي و نفرات تقويت شوند تا در مقابل حملات احتمالي تندروهاي اسلامي مصون گردند. در تركيه برخي از رهبران پ. كا. كا. مشخصاً مخالف روند صلحي شده اند كه اوجالان با دولت تركيه آغاز كرده، اما آن را به شكلي مستقيم ابراز نمي كنند و با كارشكني هاي عملي پي مي گيرند. دليل آن نيز اين است كه اولاً نمي توانند در مقابل رهبر كاريزماتيك كردي چون اوجالان مخالفت صريح كنند و محبوب باقي بمانند و ثانياً تحولات سريع منطقه ايشان را چنان احساساتي و ذوق زده كرده كه بدون توجه به ملاحظات ژئوپالتيك هر كشور و منطقه، به شكل فله اي انتظار دارند كه دولت تركيه همه خواسته هاي شان را عملي كند و خواسته شان نيز خودمختاري است! اوجالان بايد در نامه هايش به رهبران پ. كا. كا. صريح باشد و ايشان را از هر نوع كارشكني برحذر سازد و برايشان روشن سازد كه متوجه آنچه زيركانه و حتي رندانه انجام مي دهند، هست. اگر به دولت تركيه توصيه شده بود كه اوجالان را آزاد سازد، يكي از دلايش همين بود (و آن حاصل سال ها تجريه تاريخي در مذاكرات صلحي از اين دست است) كه وقتي اوجالان خارج از زندان باشد مي تواند عملاً رهبري كردها را در دست گرفته و به سوي مصالحه بكشاند، اما حالا پ. كا. كا. با اين بهانه كه اوجالان چون دربند است نمي تواند همه چيز را بگويد و ما بايد آن را دنبال كنيم، عملاً دارند او را دور مي زنند. ارتش تركيه نيز بايد از هر گونه اقدام تحريك آميز و منافي مذاكرات صلح، از جمله ساختن پايگاه هاي نظامي جديد در مناطق كردنشين پرهيز كند و آن بزرگترين تهديد براي روند جدّي مذاكرات صلح است. درضمن، نحوه چينش كردهاي تركيه براي انتخابات رياست جمهوري آتي تا اين لحظه اشتباه است و آن منجر به استفاده از آن فرصت براي كسب مطالباتي ديگر نمي شود كه نياز به تغييرات و اصلاحاتي دارد كه در آينده درباره اش سخن خواهم گفت.
مي رسيم به كردهاي عراق و دولت اقليم كردستان عراق. آمريكا اگر واقعاً نگران تندروهاي اسلام گراي نفوذي از سوريه به عراق است بايد به ارتش پيشمرگه اقليم كردستان عراق كمك كند كه هم در مقابل آنان مقاومت كرده و هم راهش را مي داند و نه كمك به دولت دست نشانده ملاهاي ايران در عراق و ارتش عراق كه نه تنها مقاومتي مقابل آنان نكردند كه حتي عرضه حفظ سلاح هايي را كه به ايشان داده بوديد، نداشتند و همه بدست مبارزان عراقي و سوري افتاد و انتخاب با خودتان است و اگر مايل ايد تا سلاح هاي تان باز از ناكجاآباد سر بيرون بياورد، "خودتان مسئول تداوم بازي غلط تان خواهيد بود" و در ميان اعراب نيز چون رژيم ايران منفور خواهيد شد. كردهاي عراق داراي دو سناريوي مطلوب و يك سناريوي نهديد كه حتي مي تواند به فاجعه منتهي شود، هستند كه اگر از آن ها غفلت كنند، خودشان را نخواهند توانست كه ببخشند چه رسد تاريخ آنان را. اقليم كردستان عراق بايد الحاق عملي مناطق مورد اختلاف كردنشين را كه اخيراً كنترل شان را در دست گرفته، "قانوني و رسمي" سازد و براي اين كار تصرف نظامي هرگز كفايت نمي كند و بايد يك "همه پرسي" در هر يك از شهرها و روستاها برگزار شود و تكليف تك تك شان مشخص گردد. همه پرسي بايد سالم و زير نظر ناظران بين المللي (سازمان ملل و كشورهاي خارجي) صورت گيرد تا همه چيز به شيوه مردم سالارانه و قانوني رقم بخورد. دو سناريوي مطلوب عراق يكي سيستم كنفدرالي در چارچوب ارضي كشور عراق، ديگري سيستم فدرالي با الحاق مناطق جديد به اقليم كردستان و سناريوي تهديد، استقلال كردستان عراق به مثابه يك كشور مستقل و تجزيه عراق است كه مي تواند به جنگ داخلي با دولت مركزي عراق و جنگ تروريستي با تندروهاي اسلام گراي منطقه كشيده شود.
براي سناريوي سيستم كنفدرالي بايد قانون اساسي عراق تغييراتي كند. در اين سناريو كردها داراي دولتي مستقل از آن خود خواهند بود و همه اختيارات كردها و حقوق شان منظور شده و تأمين مي گردد و بدون اين كه نام يك "كشور" بر ايشان اطلاق شود، همه امكانات آن را بهره مند خواهند شد. اين يك بازي حرفه اي و كليدي خواهد بود. سناريوي دوم مطلوب، ماندن در سيستم فدرالي اخير و الحاق مناطق مورد مناقشه با اكثريت كردنشين به اقليم كردستان است. در اين سناريو نيازي به تغيير قانون اساسي كنوني عراق نيست و الحاق مناطق مورد مناقشه نيز بر طبق اصل 140 قانون اساسي كنوني عراق و با انجام همه پرسي تحقق مي يابد و رسمي و قانوني مي شود. در هر دو سناريوي كنفردالي و فدرالي كه متكر شدم، كردهاي عراقي كه خارج از دو منطقه اقليم كردستان و مناطق مورد مناقشه با اكثريت كردي ساكن هستند مي توانند در قالب احزابي و به فراخور جمعيت شان در دولت ائتلافي عراق نيز سهمي داشته باشند و شركت كنند. از اين نظر نيز هر دو سناريو طلايي است. ولي تهديد بزرگ همان است كه امروزه در عراق همه از آن سخن مي گويند و گويا رهبران باتجربه اقليم كردستان نيز تحت تأثير احساسات ملي گرايانه و قيام خاموش مناطق سني نشين، جوگير شده اند و دوباره از استقلال حرف مي زنند و گويا طرفداراني در خارج نيز يافته اند كه دولت اسرائيل به صراحت از آن دفاع كرده و آن بارزترين شاهد بر اين است كه اسرائيل بدنبال جنگ داخلي كشورهاي خاروميانه و ويراني و تجزيه آن هاست و حكايت دشمني عاقل و رند را دارد كه اگر كسي به نقاب ظاهري و خوش سيماي شان توجه كند و گول بخورند، همان بر سر خودش و كشورش مي آيد كه بر سر شاه سابق ايران آمد. در صورتي كه رهبران اقليم كردستان دچار اين اشتباه تاريخي شوند، نه تنها اقليم كردستان را به ميدان جنگ با تمام كشورهاي منطقه بدل خواهند كرد و تمام دستاوردهاي ما در طول بهار عربي براي كردها كه به دور از جنگ و خونريزي در كوران درگيري هاي منطقه رقم خورد، از كف مي رود و كردهاي ساير كشورها نيز با تبعيض ها و محدوديت هاي جديدي مواجه خواهند شد و دولت هاي مركزي مدعي خواهند شد كه چون كردها نهايتاً بدنبال استقلال هستند، پس با تمام قوا سركوب شان خواهند كرد. هدف ما بايد تأمين حقوق و مطالبات كردها با كمترين هزينه و ترجيحاً بدون هزينه باشد كه با سيستم هاي كنفدرالي و فدرالي تماماً تأمين مي گردد و اگر با افكار و معيارهاي كليشه اي .بدنبال يك نام (كشور كردستان) برويم، مي تواند تمام دستاوردها از كف رود و عملاً نقض غرض شده و كردها مورد ستم و تبعيض مضاعف قرار گيرند. همه پرسي نيز تنها بايد معطوف به گزينه هاي سيستم "كنفدرالي" و "فدرالي" باشد و شامل "تجزيه عراق و كشور مستقل كرد" نشود. بارزاني بايد به همان شطرنج حساب شده اي كه به او گوشزد شد ادامه دهد و از تله تجزيه عراق بپرهيزد و گرنه با دستاوردي كه آن فاجعه به بار خواهد آورد، تاريخ و كردها او را نخواهند بخشيد.      
Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn