عین العرب (کوبانی) نقطه اتحاد محافل ضد ترک ایران ــ یاشار گولشن

قریب سه سال است که در سوریه یک جنگ داخلی خون بار در جریان است. بنا به تخمین منابع خبری، بیش از سیصد هزار نفر که نزدیک به چهل هزار نفر از آنان کودک بوده‌اند در جنگ داخلی سوریه کشته شده، شهرهای زیادی ویران گردیده و میلیون‌ها آواره به کشورهای همسایه از جمله اردن، لبنان و ترکیه گریخته‌اند. ترکیه خود به تنهائی نزدیک به یک میلیون و هفتصد هزار نفر از آوارگان سوریه را پناه داده است.
در کنار همه فجایعی که بحران سوریه برای مردم این کشور ایجاد کرده یکی از مهمترین پیامدهای این بحران پیدایش جریان اسلامی افراطی داعش است که انصافا باید آنرا در ردیف گروه‌های مافیائی جنایتکار ‌ندی کرد. اگر جریانات ارتجاعی و تروریستی القاعده و طالبان مولود ناگزیر مسلح کردن عناصر قبیله‌ای در افغانستان مذهبی بر علیه حکومتی که در شوره‌زار به نیت کاشت مدرنیسم بودند، داعش را باید مولود نامبارک سرکوب وحشیانه جنبش دموکرسی خواهانه در سوریه و بی توجهی قدرت‌های غربی به ماهیت نیروهائی که تحت حمایت قرار می‌دادند دید.
هر چند داعش مدت‌ها در مناطقی از سوریه به کار تقویت خود و گرد‌آوری و تربیت نیرو مشغول بود و توجه چندانی به آن نمی‌شد اما ظهور ناگهانی در عراق و تصرف برق آسای مناطق سنی این کشور و از جمله دومین شهر بزرگ عراق موصل، این غده سرطانی را به مرکز توجه جهان آورد و اینک نیز آنچه که در عین‌العرب جریان دارد آنرا برجسته کرده و تحت تاثیر عوامل معینی حالت استثنائی به آن داده است.
عین‌العرب و ائتلاف بین‌المللی ضد داعش
از نقطه نظر بین‌المللی عین‌العرب همان نقطه ایست که کار مداخله نظامی در سوریه را توجیه پذیر می‌سازد. پیش از این دولت آمریکا در تمام دوره جنگ داخلی سوریه خود را از این تحولات کنار کشیده و حتی علیرغم فشار نیروهای محافظه کار داخل آمریکا، از کمک تسلیحاتی به نیروهای مخالف نیز خودداری کرده بود بطوریکه حتی قریب یکسال پیش وقتی بحث استفاده از سلاح‌های شیمیائی توسط نیروهای حکومت سوریه مطرح شد، دولت اوباما علیرغم همه فشارهای نیروهای منطقه‌ای مخالف بشار اسد و علیرغم همه فشارهای نیروهای محافظه کار آمریکا، پس از موافقت دولت سوریه با محو تسلیحات شیمیائی خود از مداخله در سوریه منصرف شد. در دوره پس از حملات داعش و تصرف مناطق وسیعی در عراق نیز دولت آمریکا که دو سال پیش نیروهای خود را بطور کامل از عراق خارج کرده بود تا زمانی که عوامل داعش با سبعیت خبرنگاران غربی را در مقابل دوربین سر بریدند از کمک نظامی خودداری کرد و به غیر از فشار برای تعویض دولت تحت‌حمایه ایران اقدام جدی دیگری انجام نداد. در چند ماه اخیر و پس از ورود داعش به عراق صحنه سیاسی آمریکا محل برخورد طرفداران دخالت نظامی در سوریه و اعزام مجدد نیروی زمینی به عراق از یک طرف و نیروهایی که  نگران تکرار تجربه‌های افغانستان و عراق و افتادن آمریکا در باطلاق دیگری بودند از طرف دیگر بوده است. چنین مباحثاتی آنقدر دامنه‌دار و جدی بود که حتی در یک مورد در حالیکه رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا از ناگزیر بودن اعزام نیروی زمینی به سوریه حرف می‌زد همزمان رئیس جمهور به تعهد خود به عدم ارسال نیرو به عراق و سوریه تاکید می‌نمود. اینک بنظر می‌رسد نبردهای عین‌العرب وزنه طرف حامی مداخله نظامی را سنگین‌تر بکند. محتمل است که این مداخله توسط نیروهای آمریکائی صورت نپذیرد و کشورهای اطراف از جمله ترکیه تشویق شوند که نقش موثری در این رابطه به عهده بگیرند.
در این میان دولت ترکیه صراحتا ناخشنودی خود را از ادامه جنگ داخلی در سوریه ابراز کرده و تاکید کرده که به شرطی در ائتلاف بین‌المللی علیه داعش شرکت می‌کند که هدف نهائی این ائتلاف سقوط حکومت اسد تعیین شود. این دولت اخیرا نیز لایحه‌ای به مجلس ترکیه ارائه کرد که در آن مجوز دخالت نظامی در سوریه به نیروهی ترکیه داده شده است.۳۲۰ نماینده پارلمان به لایحه مربوطه رای مثبت و ۱۲۰ نماینده رای منفی دادند. حزب کردی (ە د پ ) حزب نزدیک به پ ک ک به همراه حزب جمهوری‌خواه خلق از مخالفان حزب حاکم عدالت و توسعه به این لایحه رای منفی داده‌اند.
حکومت ایران و نگرانی از ورود ترکیه به سوریه
در همسایگی ترکیه، حکومت ایران نیز جریانات عین‌العرب را با دقت و نگرانی بیشتری دنبال می‌کند. در طول سه سال جنگ داخلی سوریه، ایران مدافع جدی حکومت بشار اسد بوده و با کمک‌های مالی، تسلیحاتی و انسانی و همچنین با گسیل نیروهای حزب‌الله از لبنان حکومت سوریه را سر پا نگه داشت. طبیعی است که حکومت ایران با این سابقه، از تحولات اخیر و احتمال ورود نیروهای نظامی ائتلاف بر علیه حکومت اسد بشدت نگران گردد و عین‌العرب همان نقطه تلاقی است که به حکومت ایران کمک می‌کند که جبهه‌ای علیه مهم‌ترین بازوی ائتلاف در سیاست اخیر سرنگونی اسد یعنی ترکیه ایفا کند. پس از اینکه پارلمان ترکیه طرح دخالت نظامی در سوریه را تصویب کرد، تبلیغات جمهوری اسلامی نیز علیه ترکیه جنبه علنی و حادی گرفته است. تقریبا روزی نیست که امامان جمعه در شهرهای مختلف ایران ترکیه را به باد انتقاد نگیرند و آنرا تهدید نکنند. همین چند روز پیش امام جمعه مشهد گفته: “هدف آمریکا و اسرائیل این است که با کمک نوکر حلقه به گوش خود ترکیه، سوریه و عراق را اشغال نظامی کنند و در نتیجه ایران برای دفاع از این دو کشور وارد میدان شود و آنها با نفوذ داعش به مرز کشورما امنیت را بخطر بیندازند.”
در تازه‌ترین اظهارات رئیس مجلس اسلامی علی لاریجانی گفته است: ” نباید از حرکات خطرناک ترکیه در عراق و سوریه غافل شد.”
همین دو روز پیش نیز روزنامه جمهوری اسلامی که از سیاست‌های رفسنجانی حمایت می‌کند مساله را از قالب سوریه خارج کرده و بصورت مشخص نوشته “دولت ترکیه، اکنون به یک تهدید برای امنیت منطقه و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است. این تهدید را دولتمردان ما نباید نادیده بگیرند یا از کنار آن با غفلت و بی تفاوتی عبور کنند.” همین روزنامه توصیه کرده است ”مسئولان ایرانی باید برای بازداشتن دولتمردان ترکیه از مشارکت در توطئه‌ای که آمریکا در سوریه و عراق درحال اجرای آنست به اقدامات عملی جدی روی آورند و به شعار دادن اکتفا نکنند.”
در ادامه همین سیاست است که بلندگوهای تبلیغاتی ایران با حمایت از مبارزان کرد در عین‌العرب ضمن مخالفت با دخالت نظامی ترکیه توصیه کرده‌اند که ترکیه به داوطلبان کرد اجازه دهد که به کمک عین‌العرب بروند. نکته قابل تعمق آنجاست که به روایت منابع کردی، همین دو ماە پیش همزمان با حملە داعش بە شنگال و مخمور در کردستان عراق،خود حکومت ایران در حالیکه سازمان‌های کرد ایرانی برای مقابلە با داعش اعلام آمادگی کرده و نیروی نظامی بە مناطق جنگی فرستادند از کانال‌های مختلف خود بە حکومت اقلیم کردستان هشدار داد و آنان را از جبهەهای جنگ بازگرداند.
همپیمانی کردها و چپ‌ها در حمله به ترکیه
از نقطه نظر کردها و همراه با آنان نیروهای چپ، اهمیت عین‌العرب به خاطر حفظ یکی از چند منطقه خود مختار کردی در داخل سوریه می‌باشد. اینجا یکی از چند شهر و بنا به روایت کردهای سوریه یکی از چند کانتونی است که هم هویت کردی و مستقل از هویت عربی سوریه دارد و هم نمونه‌ای از یک جامعه سوسیالیستی است. کسانی حتی پیدا شده‌اند که این کانتون‌ها را در ردیف “کمون پاریس” قرار داده‌اند، هر چند که نه پایه ناسیونالیستی آن، نه حمایت قدرت‌های سرمایه‌داری غربی از آن و نه روابط درونی عین‌العرب سنخیتی با کمون پاریس نشان می‌دهد. نماد‌هائی که از سوی محافل کرد از عین‌العرب منتشر می‌شود متمرکز برتصویر زنان رزمنده کرد است. در این تصاویر رزمندگان مرد کمتر دیده می‌شوند بطوریکه اگر به صرف این تصاویر قضاوت شود چنین می‌نماید که از عین‌العرب صرفا زنان دفاع می‌کنند هرچند که در واقعیت امر غیبت مردان رزمنده در تصاویر منتشره، بیشتر برای جلب حمایت افکار عمومی می‌تواند تفسیر شود. جدا از همه حرف و حدیث‌ها در این موارد، به هر حال عین‌العرب نقطه تلاقی کار مشترک کردها و نیروهای چپ قرار گرفته است. در این کار مشترک برای دفاع از کانتون‌های کوبانی نکته چشمگیری که شدیدا توی ذوق می‌زند در سایه قرار دادن داعش و در عوض، تمرکز حملات تخریبی به ترکیه به عنوان دشمن اصلی است. تقریبا هیچ نوشته‌ای از شخصیت‌های چپ و کرد ایرانی و هیچ بیانیه‌ای از سازمان‌های سیاسی ایرانی نیست که در آن ترکیه در مرکز حملات تبلیغاتی قرار نگرفته باشد. نمونه‌هائی از تعبیرات بکار رفته خود گویای جوی است که در این رابطه ایجاد شده است:
دولت ترکیه که در آرزوی قتل‌عام مدافعان کوبانی توسط آدم خواران داعشی لحظه شماری می‌کند، در فراهم آوردن شرایط قتل‌عام مبارزان کوبانی عملآ هم‌دست داعشی‌هاست.”
. در این میان حکومت فاشیست و نئوعثمانی حزب “عدالت و توسعه” ترکیه ، این مدافع اصلی داعش در آتشی که بر آفروخته‌، دارد می‌سوزد.“
جلوگیری پلیس و ارتش ترکیه از ورود داوطلبان کرد و چپگرایان ترک به کوبانی برای جلوگیری از سقوط این شهر به خوبی نشان می‌دهد که نمایش صف تانک‌ها و آماده باش ارتش ترکیه بیش از آنچه اقدامی پیشگیرانه علیه داعش باشد یک آمادگی برای بعد از بروز فاجعه و رقم زدن معادلات جدیدی به نفع سیاست‌های ماجراجویانه اردوغان خواهد بود. ترکیه اردوغان دارد با ارزش‌های انسانی به نفع معنویات ماجراجویانه در عرصه سیاست خارجی بازی می‌کند
حتی در اطلاعیه تعدادی از سازمان‌های چپ ایرانی دولت ترکیه را سرکوبگر مردم عین‌العرب معرفی کرده است و گفته شده : “. پیغام نهفته در مقاومت کوبانی امیدهای رهایی بخش، آزادی خواهانه و حق تعیین سرنوشت را بسیار فراتر از مرزهای کوبانی دست کم در منطقه خاورمیانه رساتر از همیشه فریاد می‌زند و درست جوهر همین پیغام است که دولت اسلامی و ائتلاف بین المللی ضد داعش به رهبری آمریکا و دولت ترکیه را در سرکوب این مردم همسو نموده است” (این سازمان‌های محترم چپ ایرانی البته لزومی به دیدن این واقعیت‌ها ندیده‌اند که نیروهای ائتلاف مواضع داعش را در اطراف عین‌العرب بمباران می‌کنند و مدافعان کرد عین‌العرب نیز به آنها گرا می‌دهند و بیش از یکصد و هشتاد هزار اهالی عین‌العرب نیز در ترکیه پناه گرفته‌اند.)
این یکسو نگری و تبلیغات بی محتوا صرفا به سازمان‌های چپ و نویسندگان کرد محدود نمی‌شود. همین سایت اخبار روز که ارگان بخش مهمی از چپ ایرانی است وقتی درباره تظاهرات ترکیه و کشته شدن چندین نفر که عمدتا ناشی از درگیری بین گروه‌های مسلح کرد طرفدار پ ک ک و گروه‌های اسلام گرای کرد حزب‌الله بود تیتر می‌زند “به جای مقابله با داعش، ترکیه کردها را می‌کشد”، خیلی از مسائل را به عیان نشان می‌دهد.
کوبانی در قاب بزرگ حوادث عراق و سوریه
اگر اهمیت عین‌العرب برای کشورهای و گروه‌های مرتبط به شرح بالا را در یک قاب بزرگتری ببینیم و همراه با آن به رویداد‌های عراق هم نگاهی بیاندازیم می‌توانیم استثنائی بودن نبردهای عین‌العرب را بیشتر ببینیم. پیش از این در عراق اهالی ترکمن تلعفر و آمرالی و حتی اهالی جامعه موسوم به یزیدی‌ها (مدیای ایرانی برای عدم ایجاد حساسیت بخاطر نام یزید به آنها ایزدی می‌گویند) نیز مورد حملات وحشیانه داعش قرار داشتند. در این مناطق قربانیان که عموما غیر نظامی بودند جائی برای پناه نداشتند و زیر تیغ حملات وحشیانه داعشی‌ها قرار داشتند. ما در این مناطق این نقطه تلاقی ائتلاف بین‌المللی، حکومت ایران، محافل کرد و چپ ایرانی را نمی‌بینیم و دلیل ندیدنمان هم این بود که چنین نقطه تلاقی اصلا وجود نداشت. ائتلاف بین‌المللی بر علیه داعش وجود نداشت، بمباران مواضع داعش توسط هواپیماهای ائتلاف پس از تهدید اربیل مطرح شد، مساله دخالت نظامی ترکیه در سوریه بمیان نیامده بود تا حکومت ایران را رو در روی ترکیه قرار دهد. چپ ایران لزومی به دفاع از ترکمن‌های تلعفر و امرالی نمی‌دید و کردها نیز در اقلیم کردستان با غنیمت شمردن فرصت طلائی پیشروی داعش در موصل، سرگرم تصرف و محکم کردن جای پا در مناطق نفت خیز کرکوک بودند و سرنوشت بی پناهان تلعفر و امرالی برایشان اهمیتی نداشت.
منطق جنگ تبلیغاتی علیه ترکیه
ناگفته پیداست که در جنگ تبلیغاتی حکومت ایران و محافلی از چپ بین‌المللی و مدعی همیشه صحنه یعنی لابی ارمنی‌ها بر علیه دولت ترکیه، مورد شگفت‌انگیزی دیده نمی‌شود. چیزی که این وسط اصلا قابل درک نیست برخورد خصمانه کردها و چپ ایرانی به سیاست ترکیه می‌باشد. در شرائطی که در پی سال‌ها کشمکش و کشت وکشتار در ترکیه، دولت اردوغان با گشایش فضا و مصالحه امکاناتی برای کردها در ترکیه فراهم کرده که در هیچ نقطه دنیا از آن برخوردار نیستند، در شرائطی که احزاب نزدیک به پ ک ک که تا دیروز در شهرهای ترکیه بمب منفجر می‌کردند با آزادی عمل به مجلس ملی ترکیه بیش از سی نماینده فرستاده‌اند، در شرائطی که ترکیه مرزهای خود را به سوی پناهجویان کرد عین‌العرب باز گذاشته و اغلب جمعیت غیر نظامی عین‌العرب را مهمان کرده است و در شرائطی که خود حزب وابسته به پ ک ک که همپیمان گروه‌های درگیر در عین‌العرب است با مداخله نظامی ترکیه در عین‌العرب رسما مخالفت کرده است، حملات تبلیغاتی هیستریک سیاسیون کرد ایرانی که هیچ یک از این امتیازات را در ایران ندارند قابل درک نیست. بهانه‌ای که دولت ایران و محافل کرد و چپ ایرانی برای حمله به دولت ترکیه می‌گیرند و آن اینکه گویا این کشور به اعزام داوطلبان کرد از خاک ترکیه به عین‌العرب روی خوش نشان نمی‌دهد، بیش از اندازه بی اعتبار و غیر منطقی است که جای بحث داشته باشد. طبیعی است که هیچ داوطلبی بدون آموزش نظامی و بدون اسلحه کاری از پیش نمی‌برد و تسلیح رزمندگان با تجربه‌ای که پیشتر در صفوف پ ک ک مشغول جنگ و جدال با ارتش آن کشور بودند از هیچ دولت مسئولی انتظار نمی‌رود. گذشته از این، وابستگان پ ک ک تا کنون اجازه دولت ترکیه را برای عبور از مرز و پناه گرفتن در عراق و سوریه لازم نداشتند که اینک نیز برای رفتن به عین‌العرب مجوز نیاز داشته باشند.
حملات دامنه‌دار چپ ایرانی بر علیه ترکیه نیز غیر قابل توجیه و حیرت‌آور است. این نوع موضع‌گیری‌ها در خلاء انجام نمی‌شود و طبیعی است که وقتی بدون توجه به شرائط موجود منطقه و بخصوص وضعیت خود ایران مطرح می‌شود نشانی از منطق نمی‌تواند داشته باشد. اگر مقامات جمهوری اسلامی با همه شقاوت و سرکوبگری‌شان ناگهان نگران حقوق سیاهان در آمریکا می‌شوند بر فریبکاری آنها نمی‌شود خرده گرفت، اما نیروهائی که خود را دموکرات می‌دانند و قاعدتا نباید رفتاری مشابه فریبکاران داشته باشند. چپ ایرانی می‌تواند بطور عام با سیستم حکومتی و سیستم اقصادی ترکیه موافق نباشد اما اگر در مقایسه با شرائطی که خود در ایران بسر می‌برد و یا در مقایسه با مورد مشخص سوریه که عین‌العرب جزئی از آن سرزمین است تیغ تیز حملاتش را به ترکیه نشانه رود سوال بر انگیز میشود. ترکیه‌ای که به اقلیت کرد امتیازاتی داده که تصور گوشه از آن در ایران، پان ایرانیسم را به جنون می‌کشاند. کشوری که انتخاباتش را کسی زیر سوال نمی‌برد، اقلیت‌های ملی آن حقوقی دارد که در ایران خوابش را هم نمی‌شود دید، حکومتی که اعدام را کنار گذاشته است، سیستمی که در آن زنان به صرف زن بودن تحت فشار سیستماتیک دولتی نیستند، کشوری که مدیا در آن آزاد است و کشوری که مردمش برای تامین زندگی خود کلیه و فرزند خردسالشان را به حراج نمی‌گذارند. اینکه چپ ایرانی به حکومت‌های سوریه و ایران که مسببان اصلی فلاکت مردم سوریه‌اند بی اعتنا بوده و به ترکیه بند می‌کند انصافا نمونه قابل مطالعه ایست.
کوبانی و سوء استفاده پان‌ایرانیست‌ها
گذشته از مواردی که در بالا اشاره شد گروه دیگری نیز با حوادث عین‌العرب به صحنه آمدند که لزوما هیچ ارتباطی با چپ‌ها و کردها ندارند. به نظر می‌رسد نبردهای عین‌العرب و موج حملات تبلیغاتی بر علیه ترکیه ظرفیتی برای عقده گشائی اینان بر علیه ترک‌ها ایجاد کرده و نسل باستان پرست در اوهام فرورفته‌ای که احساس خود کم بینی دیوانه‌اش کرده با سخیف‌ترین کلمات و توهین‌ها به ترک‌ها حمله‌ور شده است. در کارزار اینها حتی صورت ظاهر نیز حفظ نمی‌شود و مساله به سیاست‌های دولت ترکیه محدود نمی‌شود. اینها علنا و صریحا به همه ترک‌ها توهین می‌کنند، با نثار اصطلاحات و تعابیر نژاد پرستانه و رذیلانه از ترک‌ها می‌خواهند به مغولستان به روند و یا بمیرند. اینکه دفاع از کمون ادعائی چپ ایرانی و حمایت از جریان خودمختار کردها این چنین زمینه‌ای برای همراهی و حمایت ارتجاعی ترین قشر نژاد پرستان ایجاد می‌کند قاعدتا باید برای کردها و چپ ایرانی هشدار دهنده باشد.
درباره سیاستی که کردها را در مقابل ترک‌ها قرار می‌دهد
واقعیت اینست که عین‌العرب تنها نقطه‌ای نیست که کردها بر علیه مصالح خود کار می‌کنند. همراهی سخنگویان و احزاب کردی با تحرکات گاه بگاه محافل مشکوک در مناطق مختلف آزربایجان غربی مورد تاسف بار دیگری در این زمینه است. این تحرکات، هم از نقطه نظر تبلیغاتی و طرح نقشه‌های توسعه طلبانه ارضی در آزربایجان غربی و هم از نقطه نظر عملیات نظامی بر علیه نیروهای حکومت مرکزی در این مناطق، تاثیرات منفی در همبستگی ائتنیک‌های مختلف برای کسب حقوق ملی ایجاد می‌کند که در نهایت زیانش در درجه اول متوجه جنبش ملی کرد در ایران می‌شود.
تصور نمی‌کنم کسی در این شک داشته باشد که در آرایش کنونی نیروها -خواه از نظر نظامی و خواه از نظر اجتماعی و سیاسی- امیدی برای کسب خودمختاری مدنی و سیاسی کردهای ساکن ایران بدون حمایت جدی ترک‌ها وجود داشته باشد. نه وزن جمعیتی، نه وزن سیاسی و نه وزن اجتماعی و نظامی آنها چنین امکانی را محتمل می‌سازد. هم حکومت ایران و هم نیروهای پان ایرانیست نیز این مساله را می‌دانند و به همین دلیل نیز به هر اقدامی دست می‌زنند تا از اتحاد عمل ترک‌ها و کردها در ایران برای کسب حقوق ملی اشان جلوگیری کنند. هر چند پان ایرانیست‌ها در حرف، خود را دوستدار کردها وانمود کرده و ترک‌ها را بیگانه حساب می‌کنند اما در اصل در مقابل هر گونه تمایل خود مختاری مدنی، فرهنگی و سیاسی حساس‌اند و به همین منظور با ایجاد نفرت بین ترک‌ها و کردها بخصوص در منطقه غرب آزربایجان، در تشکیل یک جبهه متحد در مقابل خود مانع می‌تراشند. وقتی مساله به حکومت ایران مربوط می‌شود مساله از حالت تبلیغی با عمل نظامی نیز همراه می‌شود که تحرکات گروه کردی پژاک وابسته به پ ک ک در آزربایجان غربی نمونه بازر آن است.
این که ایجاد پژاک حاصل آزادی عمل پ ک ک در آزربایجان غربی است و اینکه حملات مسلحانه گاه بگاه این گروه که به عوض کردستان ایران در شهرهای آزربایجان غربی صورت می‌گیرد در خدمت اهداف حکومت ایران است راز سر به مهری نیست. انجام فعالیت مسلحانه در مناطق آذربایجان از طرف هر سازمان کردی نیز که صورت گیرد نه تنها کمکی به پیش برد مبارزه خود کردها نمی‌کند بلکه در اتحاد عمل مردم ایران در مبارزه برای حقوق ملی مانع ایجاد کرده و بصورت جدی به ایجاد شکاف بین ترکها و کردها خدمت می‌کند. ترک‌ها نه تنها این اقدامات را با توجه به سوابق تاریخی متعدد از جمله نمونه سولدوز که خاطرات تلخ آن هنوز در اذهان ترک‌ها زنده است ارزیابی می‌کنند بلکه از آنطرف حکومت ایران نیز به سادگی کشته‌های نیروهای دولتی را به عنوان شهیدان مبارزه با توسعه طلبی کردی به مردم قالب کرده و چنین می‌شود که امام جمعه معلوم الحالی ملجا پناه بخشی از ترک‌ها قرار می‌گیرد و سرهنگ پاسداری که در دیگر موارد خود در نقش یکی از مهره‌های سرکوب اهالی آزربایجان ظاهر می‌شود ناگهان شهید راه دفاع از خاک این خطه معرفی می‌شود.
سلسله جریانات عملیات روانی و ایذائی متعددی که حکومت ایران و همدستان پان ایرانیستش برای ایجاد شکاف و نفرت پراکنی دست می‌زند ابعاد دیگری را نیز شامل می‌شود. وقتی همین اواخر برخی اعضا مجلس اسلامی از مناطق کردنشین که خود در هر حال از صافی شورای نگهبان گذشته و چیزی جز منویات عالی نظام طرح نمی‌کنند، ناگهان نغمه تغییر نام استان آزربایجان غربی را ساز می‌کنند و از آنطرف عضو ترک مجلس شورا از اورمیه نیز شعار می‌دهد که مگر از روی جنازه وی رد شوند، خود نمونه نرم افزاری دیگری از جنس تحرکات پژاک به حساب می‌آید. تاسف آور اینست که این قبیل شیوه‌های جنگ روانی و تخریبی که مانعی بر سر اتحاد عمل ترک‌ها و کردها است و در نهایت آب به آسیاب محافلی می‌ریزد که کوچکترین حقوق ملی ائتنیک‌های غیر فارس را نمی‌پذیرند، حتی از میان خود شخصیت‌ها و احزاب کردی نیز حمایت می‌شود و چنین مین‌ماید که گویا اینان در سناریوئی که پان ایرانیسم تمامیت خواه در این زمینه نوشته است نقش خود را پذیرفته وبه خوبی ایفا می‌کنند.
نیروهای روشنفکر ترقی خواه ایرانی و بخصوص نیروهای جوان و فعال کرد بهتر است بخاطر سعادت همه مردم ایران و بخصوص به خاطر کسب حقوق ملی مردم خود، با تحلیل عمیق‌تر مسائل در دام پان ایرانیست‌ها قرار نگیرند. بدون اتحاد عمل همه نیروهای ملی و مترقی، بدون دور شدن از برخوردهای احساسی و بی منطق و بدون هشیاری در مقابل حوادث، صحنه سیاسی ایران همچنان بصورت بسته به نفع نیروهای توتالیتر باقی مانده و مرکز یکه‌تازی و حرکات ویرانگر نیروهای ارتجاعی خواهد بود.
سیزدهم اکتبر
Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn