روابط تورکیه و اذربایجان و سیاستهای اتاتورک در قفقاز 1920-1922- ازرگون

زبان، فرهنگ، موسیقی و هستی اذربایجان از داخل توسط جهالت و بی خبری و بعضا خیانت روشنفکران و از خارج توسط زیاده خواهیهای تورکیه ایران و روسیه همیشه تهدید شده است.
هر کدام از این سه کشور بعضا با اشغال و در بیشتر اوقات با توسل به حربه فرهنگی حیات اذربایجان را به خطر انداخته اند.
هدف از این نوشته دشمن تراشی برای اذربایجان و یا ایجاد نفرت با سایر ملل نیست چون این طبیعت هر دولتی است که دوست دارد از هر لحاظ گسترش پیدا کند. امکان دشمنی اذربایجان با تمام ملل دنیا وجود ندارد . این ممکن نیست که اذربایجان بخواهد به دلیل نیت و رفتار زیاده خواهانه تمام دوول دنیا با انها جنگ کند تنها راه توقف بخشیدن به این زیاده خواهیها روشنگری و اگاهی خودمان نسبت به تاریخ ، زبان، فرهنگ و منافع ملیمان است.
هم وطنان اذربایجانی مهم نیست شما منسوب به کدام ایدولوژی رایج هستید این تاریخ ملی ماست و تاریخ ملی سانسور نمیشود.
این به معنای زندگی در تاریخ نیست بلکه با بیان تاریخ قصد دارم تا از سو استفاده عده ای از عناصر ضد اذربایجانی جلوگیری شود تا نتوانند با تحریف تاریخ و بیرون کشیدن معناهای دل بخواهی از ان، ملت ما را فریب داده انها را برای بردگی به ایدولوژیهای مختلف اماده کنند. ملت ما بدهکار هیچ ملت، دولت و فکری نیست. ما فقط فرزندان اذربایجان هستیم.
در این مقاله چند تلگراف از اتاتورک را افشا خواهم کرد همه این تلگرافها در کتاب تلگرافها و بیان نامه های اتاتورک و توسط سازمان عالی فرهنگ ، زبان و تاریخ اتاتورک در سال 1991منتشر شده است. این تلگرافها در طول 85 سال عمر جمهوری تورکیه فقط یک بار در سال 1991 منتشر شده است. از این رو مطالعه ان اهمیت بسیاری دارد.
  میتوانید این کتاب را به شکل پی دی اف از سایت رسمی دانشگاه انکارا با حجم 100مگا بایت دانلود کنید
http://kitaplar.ankara.edu.tr/dosyalar/pdf/355.pdf
قبل از ذکر تلگرافهای اتاتورک لازم میدانم بگویم تمامی روابط  وبعضا جملات مثبت اتاتورک در مورد اذربایجان به بعد از اشغال اذربایجان توسط بلشویکها و تبدیل شدن اذربایجان به بخشی از خاک روسیه ان زمان مربوط میشود  نه به دوران استقلال اذربایجان و این نیز یکی از مغلطه های تورکگرایان است این روابط در واقع نوعی تایید سیاستهای روسیه در منطقه از طرف اتاتورک به حساب می اید چون همان طور که میدانید اتاتورک و لنین در جنگ استقلال تورکیه با هم متحد بودند و در واقع جنگ استقلال تورکیه بدون حمایتهای روسیه و شخص لنین و بدون کمکهای جمهوری سوسیالیست اذربایجان  به تورکیه هرگز امکان پیروزی نداشت. جالب است امروزه به اذربایجانگراها تهمت روس گرا بودن زده میشود!
در صفحه 97 پی دی اف به وضوح اتاتورک توافق خود از جنگ بین ارمنیها با اذربایجانیهای ایروان و اشغال اذربایجان را اینگونه توضیح میدهد این تلگراف به لنین فرستاده شده:
   
بر ضد  کشور ارمنی با پایتخت ایروان  هیچ قصد و نیت دشمنانه ای نداریم. فعلا مردم ما با این دولت هیچ مناسبتی نداشته ارتباطی ندارد.
تمام معلومات ما از این دولت در حد شنیدها است و بنابر اطلاعاتی است که به دست اورده ایم. با وجود این در این حد میدانیم که ارمنیان موجود در این دولت جدید بر اساس دستورات فرمانده خود به قصد نابودی عنصر مسلمان فعالیت دارند
   تصویر این فرمانها را خودمان با چشمانمان دیده ایم. ارمنیان ایروان سیاست نابودی مسلمانان را پیش گرفته اند و موج این وحشت خونین تا مرزهای ما گسترش پیدا کرده طرف دیگر مرز پر شده از مسلمانان فراری و این خود این موضوع را تایید میکند.
از طرف دیگر حکومت ارمنستان با یه توپ بستن اینجا از خارج از مرزها به طور اشکاری به فعالیتهای تحریک امیز اقدام کرده است.
انگلیسی ها در این بین از یک طرف ارمنیها را در ادامه رفتارشان در مقابل مسلمانان تشویق کردند حتی در این موضوع انها را تحریک کردند. از طرف دیگر تجاوزات ارمنیان را برای ما بر شمردند و این رفتارها را حرکات غیر قابل تحمل خواندند و مارا با هجوم به دولت همسایه و مقابله به مثل کردن به  جنگ مجبور کردند.
فقط ما با اطمینان از اشکار شدن حقیقت در مقابل تحریکهای ارامنه تحمل کردیم و طوری نشان دادیم که عصبانیت انگلیسیها را متوجه نمیشویم.
حقیقتا ما را به جنگ با ارامنه تشویق کردند تا با الت دست کردن ما به سرعت دسته های نظامی خود را به ان منطقه منتقل کنند ما فکر میکنیم میتوانیم نقشه های انگلیسیها را افشا کنیم.
تمام این مانورهای انگلیسها از طرف فرماندهان انها زمانی شروع شد که حس کردند مجبور هستند  قفقاز را ترک کنند.
جنگ میان اذربایجانیها و ارامنه ایروان را می خواهیم.  دلیل ان را ممانعت ارمنیان از امضای قرارداد عضویت دراتحاد اذربایجان و گرجستان که با حمایت اینگلیس قصد فشار وارد کردن به  دنیکه در جنوب است تخمین میزنیم.
هیجان زده شدن اهالی مسلمان وان و ارزروم به خصوص کسانی که در مرز زندگی میکنند به خاطر دریافت هر روزه خبرهای مبنی بر قتل عامهای که در ارمنستان جریان دارد و منظره رغت انگیز مهاجران مسلمانی که از مرگ فرار کردند خیلی طبیعی است.
دلیل دیگر قلیان احساسات عملیات اتش توپ ارامنه در خارج از مرزهای ماست. فقط تشکیلات ما موافق فرو نشاندن اینهاست، هر نوع احتمال واکنشهای شدید از میان برداشته شده است.
در تلگرام بالا به طور واضح اتاتورک موافقت خود با تشکل ارمنستان و جنگ انها با اذربایجان را بیان میکند و در ادامه میگوید ما هیچ دشمنی با انها نداریم و بعد به وضوح با ادبیاتی که لنین خوشش می اید میگوید درست است که انگلیس امپریالیسم(از روسیه نامی نمیبرد) ارامنه را به جنگ با تورکیه تحریک میکنند اما ما نقشه امپریالیستها را میدانیم و در مقابل این تحریکات صبر خواهیم کرد و در ادامه اطمینان خاطر میدهد که مسلمانان اذربایجانی در مرز تورکیه و ارمنستان نا راضی هستند اما نگران نباشید ما این نارضیاتیها را مهار خواهیم کرد !!
در تلگرافی دیگر در صفحه 202 تا 203 اتاتورک وجود حکومت مستقل اذربایجان را سدی بین دوستان بولشویکی خود در روسیه و تورکیه میداند که باید فرو بریزد !!!:
تورکیه با تسهیل استیلای بولشویکها در قفقاز و اتحاد حرکتش با انها از غرب تا شرق درهای اناطولی ، سوریه ، عراق ، ایران و افغانستان و هندوستان را به سرعت خارق العاده ای باز خواهد کرد .متوفقین برای بستن این درهای باز نخواهند توانست حرکات هجومی سوق الجیشی   خود را سریعا تدارک ببینند. و امکان حرکت به موقع به صورت طبیعی را نیز ندارند. این حرکات فقط در باتومی(شهری در گرجستان) میتواند موضوعیت داشته باشد که حتی در این حالت برای بستن راه بین دریای خزر و  قفقاز باید از باتومی 400 کیلومتر فاصله بگیریم.نقشه دولتهای متحدین برای مقابله با این وضعیت طی کردن فاصله بین تورکها و بلشویکها  به واسطه گری ملتهای قفقاز است.
انها با تصدیق کردن استقلال حکومتهای اذربایجان ، گرجستان و ارمنستان و حتی کشورهای شمال قفقاز انها را به سمت خود جلب کردند.برای اینکه جنگ کردنشان با بلشویکها را اجتناب ناپذیر کنند این کشورها را با سرعت تشویق و تقویت کردند.
به غیر از این ارسال نیرو را نیز شروع کرده اند. در اثر این تقویت نیرو انها دو هدف در سر دارند یکی ایجاد تخاصم با بلشویکها و دیگری مانع شدن از هر گونه تماسی بین تورکها و بولشویکها با استفاده از ملتهای قفقاز .
نقشه : با کمال جدیت و با عجله در حال تطبیق شدن است. اگر با موفقیت این نقشه (مستقل شدن دولتهای قفقاز) و تبدیل شدن ملتهای قفقاز به سدی قوی در مقابل ما مملکت ما محصور شود، برای تورکیه اسباب مقاومت اساسا نابود خواهد شد، بعد از ان تورکهای اناطولی  موجودیت سیاسی خود را از دست خواهند داد و در زیر فرماندهی فرماندهان نظامی دولتهای متحدین به مستعمره نظامی انها تبدیل شده و برای انها ارتشها تشکیل داده و هم باعث خواهد شد تا دولتهای متحدین بر ملتهای قفقاز حاکم شده و هم برای پایان دادن به استیلای بولشویکها خون خواهد ریخت.
در چنین شرایطی حتمی تسلیم تورکیه در مقابل متحدین ما نمیتوانیم از جان به در بردن تورکیه مطمئن شویم.
به خاطر همین ساخته شدن سد قفقاز محو قطعی تورکیه است برای ساختن این سد دولتهای متحدین از تمام امکانات استفاده کرده
ما نیز مجبوریم تمام خطرات را به جان بخریم......
.... با لشکرکشی رسمی و یا غیر رسمی به جبهه شرق باید مقدمات نابودی سد قفقاز از پست سر را فراهم اورده و با حکومتهای جدید قفقاز بلاخص اذربایجان و حکومتهای اسلامی قفقاز  تعجیلا ارتباط برقرار کرده تصمیمات و وضعیت انها در مقابله با متحدین را جویا شویم ، اگر ملتهای قفقاز تصمیم بگیرند که در مقابل ما تبدیل به سد شوند برای هماهنگ کردن حرکات هجومی خودمان با بولشویکها توافق کرده و در داخل  تشکیلات مالی خودمان را توسعه داده تقویت کنیم ......
در صفحه 326 شاهد تلگراف اتاتورک به لنین و موسکو هستیم در این تلگراف تورکیه در مقابل دریافت مهمات و اسحله و طلا  موافقت خود از الحاق اذربایجان ، ارمنستان ، گرجستان به روسیه بولشویکی را با لحن ضد امپریالیستی که لنین خوشش بیاید اعلام میکند:
یک- ما برای مقابله با حرکتهای حکومتهای امپریالست به منظور رسیدن به هدف ازاد سازی ملل اسیر تحت حکومت انها ، اتحاد و هماهنگی با روسهای بولشویک  را قبول میکنیم.
دو- اگر قدرتهای نظامی بولشویک به حرکات نظامی در گرجستان دست بزنند و در اثر نفوذ و تاثیر سیاستهای که در پیش گرفته اند گرجستان به اتحاد بولشویکی ملحق شود و بر علیه نیروهای انگلیسی موجود در انجا برای اخراج شدنشان شرایط محیا کنند تورکیه متعهد میشود بر روی حکومت امپریالیست ارمنی عملیات نظامی انجام داده و حکومت اذربایجان را هم به اتحاد دولتهای بولشویکی ملحق کند.
سه- اولا بیرون کردن حکومتهای امپریالیستی که خاک ملیمان را تحت اشغال قرار داده اند و بعد برای اشتراک و اتحاد قدرت داخلیمان در مقابله با جنگهای که در اینده بر علیه امپریالیست به وقوع خواهد پیوست فعلا برای قسط اول 5 میلیون طلا ، و بطور لاینقطع مهمات و دیگر وسایط فنی جنگی و ملزومات بهداشتی و  تامین غذا فقط برای نیروهای که درجبه شرق مشارکت خواهند داشت  را از جمهوری  جماهیر روسیه تقاضا مندیم . با احترامات و احساسات صمیمیمانه قبولش را خواهشمندیم.
تلگراف بالا در تاریخ 6 فروردین 1299 خورشیدی برابر با 26 اوریل 1920 میلادی به موسکو برای لنین فرستاده شده است دقیقا دو روز بعد در تاریخ 28 اوریل 1920 جمهوری دمکراتیک اذربایجان شمالی سقوط میکند و باکو به اشغال قوای بلشویک در می اید
جالب است که رهبر جمهوری دمکراتیک اذربایجان شمالی پس از سقوط دولت اذربایجان به انکارا رفته تا اخر عمر در انجا زندگی میکند.
بعد از سقوط دولت مستقل اذربایجان، خاک اذربایجان تبدیل به یکی از جمهوریهای سوسیالیست اتحاد جماهیر شوروی میشود دو ماه بعد در 13 اردیبهشت سال 1299 خورشیدی برابر با 3 می 1920 اولین تماس اتاتورک و جمهوری تورکیه با جمهوری سوسیالیست اذربایجان برقرار میشود . موضوع این تلگراف ورشکستگی مالی دولت تورکیه و تقاضای پول از اذربایجان است !!! این تلگراف معروف درصفحه 338 پی دی اف قابل مشاهده است  :
به جناب کاظم کارابکیر فرمانده ارتش
نبود هیچ پولی در دست دولت بر شما معلوم است. حالا در داخل هم هیچ منبعی مالی وجود ندارد. تا زمانی که بتوانیم از جای دیگری پول قرض بگیریم از حکومت اذربایجان به بیشترین میزان ممکن پول قرض گرفتن را خواهش میکنم.
در جواب این تلگراف ریس دولت جمهوری سوسیالیست اذربایجان جناب نریمان نریمانوف با دستور شخصی خود به تورکیه کمک میکند.
در صفحه 66 کتاب شمس الدین اوف با نام رابطه جمهوری تورکیه و جمهوری سوسیالیست اذربایجان چاپ انکارا می خوانیم:
وزیر خارجه جمهوری سوسیالیست اذربایجان جناب میرزا داوود حسین اوف بعد از پیروزیهای تورکیه تلگرافی به تورکیه با این مضمون میفرستد:
برای پیروزیهای بزرگ بدست امده به ملت تورک از طرف ملت جمهوری سوسیالیست اذربایجان تبریک میگوییم.
و بدین مناسبت 30 تانکر بزرگ نفت، 2 تانکر بنزین و 8 تانکر نفت سفید فرستاده میشود.
در همان ماه از اذربایجان به تورکیه 62 تانکر نفت فرستاد و به تورکیه قول داد تا اخر جنگ هر ماه همین میزان و 2 واگن نفت سفید کمک کند.
اتاتورک در 17 مارس سال 1921 نامه ای به ریس دولت جمهوری سوسیالیست اذربایجان میفرستد و از نریمان نریمان اوف برای چندمین بار پول قرض می خواهد که این نامه از طریق سفارت به  جمهوری سوسالیست اذربایجان ارسال میشود.
در جواب تقاضای تورکیه جمهوری سوسیالیست اذربایجان 500 کیلوگرم طلا به تورکیه کمک میکند. 200 کیلوگرم از این پول درواقع بودجه دولت تورکیه بود و بقیه ان را دولت تورکیه صرف خرید مهمات و سلاح کرد.
بعدا نریمان نریمان اوف طلاهای به ارزش 10 میلیون روبل را از روسیه گرفته به تورکیه میفرستد.
در 23 می سال 1921 دولت جمهوری سوسیالیست اذربایجان به طور داوطلبانه به عنوان هدیه خلق اذربایجان به تورکیه 30 تانکر نفت ، 2 تانکر بنزین و 8 تانکر روغن اهدا میکند.
در سال 1922 جمهوری سوسیالیست اذربایجان از راه باتومی گرجستان بیش از 9 هزار تن نفت سفید و 350 تن بنزین کمک میکند.
در کتاب روبط تورکیه و اذربایجان نوشته ابراهیم ابیل اوف صفحه 108 میخوانیم:
در 2 اکتبر سال 1922 جمهوری سوسالیست اذربایجان کمیسیون ویژه کمک به فقرای اناطولی را تاسیس میکند. 
حقیایق تاریخی فرسنگها با نوشته های روشنفکران ما در اذربایجان و تاریخ نویسیهای برادران بزرگ تورک فاصله دارد.
کاملا واضح است که نویسندگان ما کاملا دلبخواهی با تحریف تاریخ قصد داشتند تا ملت اذربایجان را مدیون تورکیه نشان دهند و به انها القا کنند که حالا وقت ان رسیده تا ما اذربایجانیان با گذشتن از زبان و فرهنگمان و قبول فرهنگ برادران تورک بدهی و دین خودمان به انها را ادا کنیم. 
تلاش تورکگرایان بر این بوده تا با دروغ بافی ثابت کنند اتاتورک نتنها رهبر ملی تورکیه که رهبر ملی اذربایجانیان نیز هست. اگر تورکیه و اتاتورک نبود اذربایجان امروز وجود نداشت!!!!
در حالی که حقایق تاریخی این موضوع را ثابت میکند که اتاتورک کل اذربایجان را به قسط اول کمکهای ارسالی از طرف لنین فروخت. البته اتاتورک در مورد کشور خودش قدم درستی برداشت اما این ربطی به من در اذربایجان ندارد او نمیتواند رهبر ملی من باشد.
تاریخ نشان میدهد که مسئله کاملا بر عکس است این اذربایجان بوده که حتی بودجه دولت تورکیه را پرداخت کرده و برای کمک به بیچارگان و فقرای اناطولی کمیسیون ویژه تشکیل داده است.
اگر کمکهای و هدیه های مالی اذربایجان نبودامروزه صحبت از جمهوری تورکیه بی معنا بود.
من فکر  نکنم بعد از تمام خیانتهای اتاتورک ، اذربایجان دلبخواهی و داوطلبانه به تورکیه کمک کرده باشد. بلکه اینها حداقل وظایفی بوده که یک کشور سوسیالیستی تحت اشغال در ترکیب اتحاد جماهیر شوروی باید انجام میداد.
جالب است که همین اذربایجان در جریان نسل کشی خوجالی از جمهوری تورکیه تقاضای هلکوپتر میکند تا روستاییان اذربایجانی را از مرگ نجات دهد اما تورکیه حاضر نشد تا برای کمکهای انسان دوستانه حتی یک هلکوپتر به اذربایجان اعزام کند.
و در نهایت یکی دیگر از مغلطه های تورکگرایان زدن برچسب استالینیست ، لنین ایسم ، کمونیست خجالتی ، نوکر روسیه و غیره به اذربایجانگرایان است.
اسناد تاریخی نشان میدهند که بزرگترین متحد لنین ، روسیه و بولشویکها در دنیا تورکیه و رهبر ان اتاتورک بود. نه اذربایجانگرایان.
این واقعیت تلخی برای تورکگرایان است که بعد از 100 سال تهمت و افترا زنی حالا معلوم شود که بزرگترین دوست لنین اتاتورک بوده و تورکیه و پیروزیهای او در میدانهای جنگ محصول مستقیم کمک لنین و اذربایجان سوسیالیستی به اوست. در حالی که پیش تر او بود که جمهوری مستقل اذربایجان را رسما با لنین معامله کرد.
دروغ دیگری که تورکگرایان مدام ان را تبلیغ میکنند این است که گوی روسیه دچار بیماری روحی است و کلا با ملت قهرمان تورک مخالف است و در پشت پرده سیاستهای جهانی نیروی در جریان است تا قدرتهای پنهان جهانی مانع شوند که عنصر تورک دوباره حاکم جهان شود. !!!! و اینکه تمام دنیا از اتحاد دوباره (چنین اتحادی هرگز نمونه تاریخی نداشته است) ملل تورک زبان در هراس و وحشت هستند.
این در حالی است که دنیا بر مبانای توهمات تورکگرایانه استوار نشده و حتی اعتنای نیز به ان ندارد با کمک بزرگترین رهبر تاریخ معاصر روسیه و بزرگترین سوسیالیست جهان لنین بود که بزرگترین کشور تورک جهان توانست مستقل شود.
در مورد مسئله ارتش اسلام و قفقاز، ماجرای انور پاشا و ازاد سازی باکو و تحریفات حیرت انگیز تورکگراها در این مورد در مقاله اینده خواهم نوشت. 
اذرگون
2014/17/1
Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn