Warning
  • JLIB_APPLICATION_ERROR_COMPONENT_NOT_LOADING
  • JLIB_APPLICATION_ERROR_COMPONENT_NOT_LOADING
  • JLIB_APPLICATION_ERROR_COMPONENT_NOT_LOADING
  • Error loading component: com_content, Component not found.
  • Error loading library: joomla, Library not found.
  • Error loading library: joomla, Library not found.
  • Error loading library: joomla, Library not found.
  • Error loading component: com_content, Component not found.
  • Error loading component: com_content, Component not found.

لزوم حمایت از کاندیداتورهای انتخاباتی مدافع واقعی حقوق ملت آزربایجان در مجلس دهم- اسیم کریم اوغلو

انتحابات مجلس دهم در راه است و طیفهای مختلف سیاسی-فکری و دیگر ملل ساکن در ایران  از هم اکنون در پی طرح ریزی برنامه ها، اهداف و معرفی کاندیدهای خود هستند. تجربه سالهای اخیر نشان داده است که عدم مشارکت در انتخابات مجلس و به طور کل قهر سیاسی منسوبین حرکت ملی آزربایجان هیچ دست آوردی تا به حال در پی نداشته است.جریانات و معادلات جهانی و منطقه ای به سرعت در حال تغییر و تحول می باشند. حرکت ملی و فعالین آن بایستی تاکتیک ها و استراتژیهای نوینی را در جهت نیل به اهداف و مطالبات خود اتخاذ کنند.
هر حرکت سیاسی-اجتماعی نیازمند پشتوانه فلسفی محکم و استراتژی خردمندانه می باشد. فعالین حرکت ملی در بعضی موارد و موقعیت ها موفق و در برخی دیگر ناکام بوده اند. حتی در مواردی فعالین حرکت اشتباههای خود را متناوبا تکرار کرده اند. مهمترین چالش امروزین حرکت ملی بحث هزینه-دست آورد و یا به عبارتی دقیقتر و صریح تر بحث رکود و انزواء حرکت ملی و کنشگران آن می باشد. مساله هزینه و سکون از نقطه نظر انرژی و زمان بسیار حائز اهمیت می باشند. در این اثنا، مساله ای را که باید مد نظر قرار داد استفاده از تجارب خود، دیگر ملل ساکن در ایران و ملل خارج از ایران (منطقه و دنیا) می باشد. تجربه را تجربه کردن خطاست. به عنوان نمونه کوردهای ساکن تورکیه تجربه موفقیت آمیزی را دارند. آنها به واسطه فضای باز سیاسی و جو دموکراتیک در تورکیه موفق شدند خود را به حاکمیت تورکیه تحمیل کنند و دیدگاهها و مطالبات خود را در مجلس تورکیه، حاکمیت و افکار عمومی تورکیه به کرسی بنشانند. حتی کوردها در ایران نیز موفق تر و سنجیده تر عمل کرده اند. اما در مقابل حرکت ملی آزربایجان فقط و فقط هزینه (بدون دست آورد) داده است. جوانان ما بهترین سالهای عمر خود را در زندانهای رژیم (صرفا به خاطر حق آموزش زبان مادری) می گذرانند و حرکتها و جنبش های مدنی ما بدون هیچ منفعتی و دست آوردی خاموش، بایکوت و نیز سرکوب می شوند. در آینده نه چندان دور این روند موجب دلسردی آحاد ملت و انفعال کامل فعالین خواهد شد. و این یعنی انتحار سیاسی!
با توجه به اینکه حرکت ملی تنها بازیگر و یکه تاز عرصه و فضای سیاسی در آزربایجان هست می تواند از این پتانسیل در راستای احقاق حقوق اولیه و ابتدایی ملت آزربایجان استفاده کند. عقلانیت حکم می کند که ما باید ورای چاله های فکری-عقلی تعصب (ایدئولوژیک)، تحزب (سیاسی-تشکیلاتی)، تقید (زمانی-مکانی) و تخصص (علمی-حرفه ای) تعقل کرده و واقعیت های ذهنی- عینی، زمانی-زمانه ای و جغرافیایی (ملی-منطقه ای-جهانی) را مد نظر قرار دهیم. انزوای سیاسی بر خلاف منافع ملی ملت آزربایجان می باشد. ما باید اهداف غایی خود را به صورت دورنمای ذهنی خود در نظر گرفته و در راه رسیدن به این اهداف از منابع مختلف بهره مند شده و موانع را از سر راه خود برداریم. فلذا ما اگر در حال حاضر ابتکار عمل را به دست نگیریم در آینده بسیار نزدیک مجبور به عقب نشینی و نهایتا به حاشیه رانده شدن خواهیم شد.
انتخابات مجلس دهم محک و معیار بسیار مناسبی برای عملگرایی و نمایش قدرت حرکت ملی آزربایجان و اخذ امتیاز از حاکمیت و مطالبه حقوق ملی- مدنی ملت آزربایجان خواهد شد. انتخابات مجلس دهم را از دو منظر و تاکتیک می توان مورد بررسی و کنش قرار داد:
الف) ثبت نام فعالین سرشناس و مشهور حرکت ملی جهت کاندیداتوری و مساله رد صلاحیت آنها
ب) حمایت از کاندیداتورهای انتخاباتی به شرط دفاع از حقوق ملت آزربایجان در مجلس
همه ما به خوبی می دانیم که اگر فعالین مطرح و سرشناس آزربایجانی برای کاندیداتوری مجلس دهم ثبت نام کنند همه آنها بلا شک رد صلاحیت خواهند شد. به هر حال مساله رد صلاحیت توسط شورای نگهبان یکی از موارد نقض بارز حقوق شهروندی و بشری میباشد. اگرچه به ظاهر رژیم مخالفان خود را با فیلتر شورای نگهبان طرد و رد می کند اما باید به این مساله از پارادایم و نقطه نظر دیگری نیز نگاه کنیم. رد صلاحیت هزینه ای است از طرف رژیم برای رسمیت دادن (و در مواردی کسب و اعطاء مشروعیت از طرف جامعه) به مخالفان است. اگر فعالین حرکت ملی به طور جمعی رد صلاحیت شوند این بدین معناست که حاکمیت آنها را به عنوان مخالف به رسمیت می شناسد. دقت کنیم که بیشتر احکام صادره برای فعالین حرکت ملی از نظر حقوقی کاملا نامربوط و فرافکنانه هست. اتهاماتی از قبیل اقدام علیه امنیت ملی، قومیت گرایی، پان تورکیزم، تجزیه طلبی و ... تنها در جهت تضعیف و ارعاب حرکت ملی است. استراتژی نظام در قبال مطالبات مدنی-ملی ملت آزربایجان صرفا انگ زدن، اتهامات واهی و صدور احکام ظالمانه و حبس های طولانی مدت برای فعالین می باشد. متاسفانه این استراتژی تابحال موفقیت آمیز بوده و اگر چنین روندی بدون اتخاذ تاکتیک های هوشمندانه از طرف فعالین و روشنفکران حرکت ملی ادامه یابد قطعا حرکت ملی بازنده نهایی خواهد شد.
اما اگر به احتمال خیلی ضعیف عده معدودی از فعالین سرشناس رد صلاحیت نشوند و یا اگر بعضی از کاندیداتورهای متمایل به حرکت ملی توانستند از فیلتر شورای نگهبان بگذرند ما می توانیم آنها را حمایت کرده و به عنوان نمایندگان واقعی ملت آزربایجان به مجلس دهم بفرستیم. این به هیچ عنوان مبالغه یا اغراق نیست. پتانسیلی که حرکت ملی صاحب آن است غیر قابل تصوراست. نمونه خیلی کوچک از اتحاد، همدلی و هم فکری ملت آزربایجان را می توان در تظاهرات مربوط به دریاچه اورمیه و ورزشگاهها در تشویق تیم تراکتورسازی مشاهده کرد. جوانان پرشور و باشعور ملت آزربایجان از سرتاسر آزربایجان (و نیز ایران) به استادیوم های ورزشی می شتابند و با سر دادن شعارهای ملی حماسه ها می آفرینند. واضح است که حمایت و تبلیغ کاندیداتورهای واقعی ملت آزربایجان در یک شهر مشخص به سختی سفرهای فعالین از شهرهای مختلف به تبریز (و تهران) نیست. اگر این استراتژی در تمامی شهرهای آزربایجانی عملی شود حاکمیت نمی تواند بعد از اعطاء صلاحیت، همگی کاندیداتورها را در حین و بعد انتخابات رد کند (تجربه کاندیداتوری دکتر چهره قانلی تکرار شدنی نیست). ما باید با توجه به ظرفیت ها و هزینه های فکری-عملی خود دست آوردهای به مراتب بزرگتر و بیشتری کسب کنیم.
متاسفانه در طول سالیان اخیر حرکت ملی، فعالین ملی و ملت آزربایجان به سبب انزوای سیاسی و استراتژیهای نامساعد متحمل هزینه های سنگین و بی مورد شده اند. به تجربه دیده ایم که عناصر فرصت طلب با استفاده از شعارهای مربوط به مطالبات ملی-مدنی ملت آزربایجان همواره از آرای این ملت به نفع خود بهره برداری کرده اند. نمونه کوچکی را که نگارنده خود در دوران دانشجویی شاهد آن بوده است خیلی جالب و شنیدنی است. در زمان انتخابات شورای صنفی دانشگاه [تهران]، دانشجویان متولد تهران و کرج که پدر و مادشان تورک بودند اما (بنا به دلایل مجهول و مرموز!) خودشان فارس شده بودند، به طور موذیانه و زیرکانه با انتخاب شعارهای مهیج از قبیل " آزربایجان اوغلو" رای می آوردند و ما هم از دور نظاره گر موفقیت آنها می شدیم. در زمان خاتمی نیز کاندیداتورهای منتسب به جریان دوم خرداد در آزربایجان با علم کردن شعارهای ملی از قبیل اصل 15 قانون اساسی بیشترین آرا را کسب کرده وارد مجلس می شدند و در حین انجام وظیفه نمایندگی در مجلس، کلمه و هویت آزربایجان را از ذهن خود حذف می کردند. نمونه خیلی بزرگ و متاخر این وضعیت همین انتخابات اخیر ریاست جمهوری است که آقای روحانی آچارچی با وعده هایی همچون احیاء دریاچه اورمیه و تاسیس فرهنگستان زبان تورکی (آزری) توانست بیش از 90 درصد آرا را در آزربایجان کسب کند، وعده های توخالی و فریبنده ای که مطلقا محقق نخواهند شد. حرکت ملی آزربایجان حتی در شهرهایی که دارای بافت جمعیتی دو ملیتی (سولدوز و...) و چند ملیتی (تهران و ....) هستند هیچ موفقیتی نداشته و اساسا برنامه و استراتژی نداشته است. در مورد شهرهای دو اتنیکی اهمیت مساله دو چندان و حیاتی می باشد که باید کاملا مدبرانه عمل کرد.
آنچیزی که عیان است این است که هنوز ملت آزربایجان در جغرافیایی موسوم به ایران و تحت حاکمیت جمهوری اسلامی زندگی می کنند. کشوری به نام آزربایجان جنوبی موجودیت عینی ندارد. همچنین ما هیچ گونه حمایت و پیشتیبانی مادی-معنوی از طرف برادرانمان در جمهوری آزربایجان نداریم. البته انتظاری هم از آنها نیست زیرا که دولت و ملت جمهوری آزربایجان (شمالی) مشکلات و گرفتاری های خودشان را دارند. بحث در مورد کشور تورکیه هم که اساسا توقع بی مورد و به نوعی توهم است زیرا که آزربایجان جنوبی (یا تورک های ایران) برای تورکیه و سیاستمداران و دولتمردانش مهم نیست. طبیتا برای تورکیه منافع ملی ارجحیت دارد. حرکت ملی آزربایجان محصول عقب ماندگی اقتصادی-فرهنگی آزربایجان، محصول تبعیض و بی عدالتی، محصول عدم برآورده شدن مطالبات ملی- مدنی، و نیز  واکنش طبیعی ملت آزربایجان در مقابل ستم ملی می باشد. فعالین حرکت ملی آزربایجان با شریف ترین، صادق ترین و مستقل ترین کنشگران مدنی در کشور ایران هستند. بدون هیچ شک و تردیدی می توان گفت که فعالین حرکت ملی آزربایجان به هیچ کشور خارجی وابسته نیستند و اساسا هیچ احتیاجی هم به بیگانگان نیست.  پس تنها راه مبارزه همان تداوم مبارزه فرهنگی-مدنی می باشد. در نهایت، جمهوری اسلامی بایستی حقوق ملی-مدنی ملت آزربایجان را به رسمیت بشناسد. حاکمیت باید حرکت ملی آزربایجان را به رسمیت بشناسد و بر مطالباتش گردن نهد. حقوق ملی از قبیل آموزش به زبان مادری (نه صرفا آموزش زبان مادری)، رسمی شدن زبان تورکی در آزربایجان (حتی در ایران به سبب پراکندگی تورک ها در سرتاسر ایران)، آزادی فعالان ملی در بند زندانهای رژیم، حقوق زیست محیطی، حق تعیین سرنوشت یا حق رفراندوم در راستای انتخاب سرنوشت ملی ملت آزربایجان ( ابقاء در چارچوب حاکمیت ایرانی، فدرالیزم و یا استقلال و استقرار دولت ملی) بایستی به صورت مرحله ای و آگاهانه به دست بیایند. نمایندگان واقعی ملت در مجلس می توانند در تحقق این اهداف و حقوق نقش مستقیمی را ایفا کنند. فعالین حرکت بایستی از حرکتهای رادیکال و غیر عاقلانه اجتناب کنند. حرکتهای انقلابی و رادیکال جامعه را در معرض مخاطره های بزرگ و ناسنجیده قرار می دهند.
مساله دیگری را که باید در نظر گرفت این است که در آینده نزدیک اگر تفاهم هسته ای ایران با غرب به توافق نهایی برسد جمهوری اسلامی مجبور به تعامل با دنیا خواهد شد. به احتمال خیلی قوی حاکمیت مجبور به رعایت حقوق بشر خواهد شد. در صورت توافق نهایی و تعامل با غرب اتهامات واهی همچون ارتباط با دول متخاصم موضوعیت نخواهند داشت. در این صورت فعالین ملی-مدنی آزربایجانی (همچنین سایر ملل ساکن در ایران) آزادی عمل بیشتری خواهند داشت. حتی اگر توافق اتمی صورت نگیرد باز هم همه درها و روزنه های امید بسته نخواهند شد. حاکمیت جمهوری اسلامی در حال حاضر در تکاپوی تعامل و ارتباط با جهان است. حاکمیت ناچارا و از سر اجبار (به لحاظ اقتصادی) با یک کشور همسایه و دموکراتیکی به نام تورکیه در حال داد و ستد و ارتباط می باشد. به لحاظ اینکه اقتصاد ورشکسته کنونی کشور به تورکیه (و کمی هم به روسیه)  وابسته است حاکمیت مجبور است حداقل با کشورهای منطقه ای در ارتباط باشد. درواقع رژیم آنچنان هم در انزواء بین المللی قرار نگرفته است. باید توجه داشت که جمهوری اسلامی هنوز کره شمالی نشده و نمی تواند هم بشود. به تعبیر آلوین تافلر " اقتصاد و سیاست به هم وابسته اند. نظام نوین تولید ثروت به نظم نوین سیاسی و اجتماعی متناسب با آن نیاز دارد و در این نظم نوین آنچه بیشتر اهمیت پیدا می کند کنترل های افقی است نه کنترل های از بالا به پایین، و لازمه آن چیزی نیست جز بالا بردن آگاهیها و دانش عمومی مردم. بدین ترتیب در حوزه سیاست نیز مانند اقتصاد، هر چند استفاده از زور و خشونت همچنان ادامه خواهد داشت و ثروت نیز در هر دو حوزه (اقتصاد-سیاست) ابزار قدرت خواهد بود، اما تردیدی نیست که دانایی روز به روز اهمیت بیشتری خواهد یافت. از سویی دیگر با جهانی شدن اقتصاد، هر کشور در کشور دیگری منافع اقتصادی پیدا می کند و برای حفظ آن به ناچار وضعیت سیاسی آن کشور را تحت نظر می گیرد، و چه بسا که در شرایط مناسب (برای فعالیت اقتصادی) به مداخله بپردازد. به هر حال دیگر هیچ کشوری نمی تواند به راحتی الگوهای سیاسی-اقتصادی خاص خود را دنبال کند." (1)
حاکمیت دیر یا زود مجبور به رعایت استانداردهای حقوق بشری و تعامل با جهان خارج خواهد شد. در این حین ما باید هوشیارانه عمل کرده و صدای مظلومیت و محرومیت خود را به گوش حاکمیت و دنیا برسانیم. لذا به عنوان کلام آخر فعالین حرکت ملی آزربایجان در اقدامی کاملا سنجیده و هوشیارانه بایستی ابتکار عمل را به دست گرفته در راستای تحقق اهداف عالی ملت آزربایجان به صورت عملی وارد عرصه های اجتماعی-سیاسی شوند. همچنین میزان سنجش عمل، تعقل و عقل محور بودن آن است و این تعقل ضامن رسیدن به هدف است. بنابراین فعالین حرکت ملی با تعقل خردمندانه بایستی در مبارزه خود در راه رسیدن به مطالبات ملی- مدنی خود مبارزه احتیاط محور،  کم خطر و کم هزینه را در نظر بگیرند. اگر در شرایط آرمانی تمامی نمایندگان آزربایجانی در مجلس دهم متمایل به حرکت ملی باشند آنوقت آزربایجان نیز می تواند برای رسیدن به اهداف خود خوشبین باشد.
(1) جابجایی در قدرت- آلوین تافلر-ترجمه شهیندخت خوارزمی
اسیم کریم اوغلو- گونئی آزربایجان (10/5/2015)
Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn