Warning
  • JLIB_APPLICATION_ERROR_COMPONENT_NOT_LOADING
  • JLIB_APPLICATION_ERROR_COMPONENT_NOT_LOADING
  • JLIB_APPLICATION_ERROR_COMPONENT_NOT_LOADING
  • Error loading component: com_content, Component not found.
  • Error loading library: joomla, Library not found.
  • Error loading library: joomla, Library not found.
  • Error loading library: joomla, Library not found.
  • Error loading component: com_content, Component not found.
  • Error loading component: com_content, Component not found.

چرا نام سپاه داریوش سوم «قارداش» بود؟- ارسلان قشقایی

در کتاب «آنابسیس آلکساندر» که در رابطه با تاریخ اسکندر مقدونی است و توسط مورخ یونان باستان «آریین» نوشته شده، نام یکی از سپاه داریوش سوم «قارداش» ذکر شده که یک لغت تورکی است.
در زبان یونانی، حرف «ش» در آخر بعضی اسامی، بصورت «س» تلفظ میشود. مثلاً در زبان یونانی میگویند «داریوس» که همان «داریوش» است. در کتاب «آنابسیس الکساندر» میگوید که نام یکی از سپاه «داریوس» یعنی داریوش، «قارداس» یا همان قادراش است. در زبان یونانی واژه «قادراش» بصورت «قارداس» تلفظ میشود، همانطور که واژه «داریوش» بصورت «داریوس» تلفظ میشود. در زبان انگلیسی هم چون حرف «ق» وجود ندارد از حرف «ک» استفاده شده، بنابراین «کارداس» تلفظ میشود. (البته در تورکی عثمانی هم بصورت «کادراش» تلفظ میشود).
در کتاب مذکور فصل دوم، سپاه داریوش سوم که به جنگ اسکندر مقدونی رفته بود را چنین توصیف میکند:
But as soon as Darius was certified of Alexander's approach for battle, he conveyed about 30000 of his calvary and with them 20000 of his light armed infantry across the river Pinarus, in order that he might be able to draw up the rest of his forces with ease. Of the heavy armed infantry, he placed first the 30000 Greek mercenaries to oppose the phalanx of the Macedonians and on both sides of these he placed 60000 of the men called Cardaces.
خلاصه ترجمه چنین است که در کنار رودخانه پینار (در ترکیه کنونی)، ارتش اسکندر با ارتش داریوش سوم وارد جنگ شد. داریوش سوم سپاه مزدوران یونانی را رودر روی سپاه فالانژهای مقدونی قرار داد و در دو طرف 60000 سرباز جنگی قرار داد که «کارداس» یعنی قارداش نامیده میشوند.
در زبان تورکی، قارداش یعنی برادر و چون آن سپاه بدو قسمت شده بود و در دو طرف میدان جنگ ایستاده بودند، بدانجهت قارداش نامیده میشدند که از نظر معنی هم با آرایش جنگی داریوش سوم درست درمی آید.
این بهترین سند است که یک سپاه ارتش داریوش سوم، نام تورکی داشت و اثباتگر وجود قومیت تورک در کشور «پارس» باستان است. در غیر آنصورت دلیلی نداشت که نام سپاه مهم داریوش سوم، تورکی باشد. پس وجود تورکان قشقایی در کشور پارس باستان اثبات میشود. البته این بدان معنا نیست که تمام کشور پارس باستان تورک بود، بلکه تورک قشقایی فقط یکی از اقوام کشور پارس باستان بود. در نیمه جنوبی ایران بیش از 300 زبان مختلف وجود دارد که اثباتگر چند زبانه بودن کشور پارس باستان است. این در حالیست قومیکه امروزه در ایران به زبان تاجیکی صحبت میکند مهاجر است و از افغانستان آمده اند و هیچگونه سهمی از تاریخ پارس باستان نمی برند.
لغات تورکی در کتیبه های کشور پارس باستان کم نیستند و همگی دلالت بر تاریخی بودن تورک قشقایی دارند. یکی از مهمترین لغات تورکی که در کتیبه های هخامنشیان بکار رفته واژه «بلاغلی» یا بلاغی است، که امروزه همین اسم تورکی نیز نام مکانی در شمال شیراز است (تنگه بلاغی). جالب است بدانیم که حتی واژه تورکی بلاغلی یا بلاغی در ویکی پیدیای فارسی نیز ذکر شده (مهمولاً فارسها لغات تورکی باستان را از اسناد پاک میکنند ولی این یکی را بخاطر مهم بودن پاک نکرده اند). نام یکی دیگر از شهرهای تورک نشین قشقایی یورد در همان کتاب آنابسیس الکساندر ذکر شده و آن شهر «آرتا کند» است که امروزه سپیدان نامیده میشود.
Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn